اخبار-مقاله-موزیک و.....

ای دوست تا که هستم ندانی کیستم یک وقتی سراغم آیی که من نیستم

اخبار-مقاله-موزیک و.....

ای دوست تا که هستم ندانی کیستم یک وقتی سراغم آیی که من نیستم

موزیک ویدئو جدید


Dustane Aziz Baratun Music Videoe Shahrzad - Faal Ro Amade Kardim Omidvarim Khoshetun Biyad

 

شهرزاد-فال


دانلود

Singel Music : Sasha Mano Kabootar,Jadid,Download : http://s1.upload.sc/request/094d7a4d1bbfb181bcbf4138b93b37bf

 



 

آلبوم جدید سندی به نام سبک و سنگین

BARAY DOOSTDARAN GOOROOHE SANDY , ALBUME JADIDESHAN BE ESEME Sabok Sangin BE ZOODY DAR INN SITE PAKHESH MISHAVAD. MONTAZER BASHID.

Baraye Avalin Bar Dar inn weblog.....

Coming Soon : Sunset To Sunrise By Siavash Ghomayshi

بانوی ایرانی در 105 سالگی شهروند آمریکا شد

کمتر کسی آنقدر عمر می کند و از چنان سلامتی برخوردار است که بتواند در آستانه یکصد سالگی به یک کشور جدید مهاجرت کند و در 105 سالگی شهروند آن کشور شود.
قوه بینایی و شنوایی خانم بابایی در 105 سالگی هنوز به خوبی کار می کند
اما این دقیقا همان کاری است که صونا بابایی انجام داده است. او در 99 سالگی به آمریکا مهاجرت کرد و پس از شش سال اقامت در این کشور اکنون به یکی از تازه ترین و سالخورده ترین شهروندان این کشور بدل شده است.
خانم بابایی یکی از هفت هزار نفری بود که سه هفته پیش در روز 25 اکتبر طی مراسمی در شهر پومونا در غرب لس آنجلس سوگند شهروندی یاد کردند.
وقتی خانم بابایی که تنها با کمک عصا راه می رود با موهای یکدست سفید و چشمان درخشان در جایگاه خود نشست تا آماده مراسم شود یکی از مقام ها با صدای بلند اعلام کرد که "توجه بفرمائید: ما یک بانوی 105 ساله داریم که هنوز راه می رود". این حرف جمعیت حاضر در سالن را غرق شادی کرد.
روز بعد از مراسم عکس خانم بابایی صفحه اول روزنامه لس آنجلس تایمز را مزین کرد. بسیاری دیگر از رسانه های آمریکایی هم خبر شهروند شدن او را منعکس کردند.
خانم بابایی به لس آنجلس تایمز گفت: "آمریکا چتر بزرگی است که به خیلی ها فرصت می دهد زیرش پناه بگیرند. به خاطر خوش قلبی مردم آمریکا می خواهم جزوی از آنها باشم."
او نه تنها یکی از تازه ترین بلکه همچنین یکی از سالخورده ترین شهروندان آمریکاست. به گفته اداره خدمات شهروندی و مهاجرت آمریکا در میان کسانی که شهروند این کشور می شوند خانم بابایی از نظر سنی در جای چهارم قرار دارد.
خانم بابایی برای راه رفتن تنها نیاز به عصا دارد
یک مرد ارمنی 117 ساله پیرترین مهاجری بود که در سال 1997 در لس آنجلس تابعیت این کشور را پذیرفت.
آنتوان بابایی، کوچکترین فرزند خانم بابایی که 57 سال دارد، می گوید که مادرش هنوز سوزن نخ می کند، قوه بینایی اش 20/20 است و گوش هایش هم خوب می شنود.
خانم بابایی اکنون با یکی از فرزندانش در دامنه رشته کوه های سن جاسینتو در شهر "پام دزرت" (Palm Desert) کالیفرنیا که از لحاظ جغرافیایی و طبیعی بی شباهت به زادگاهش نیست زندگی می کند.
او در سال 1901 در روستای کوهستانی قاراباغ در غرب دریاچه ارومیه متولد شد و در 12 سالگی ازدواج کرد.
حاصل این ازدواج 10 فرزند است که اکثر آنها به آمریکای شمالی مهاجرت کرده اند. سابقه مهاجرت فرزندان خانم بابایی به اواسط دهه 60 میلادی برمی گردد. او همچنین 13 نوه و شش نتیجه دارد.
مختار، همسر خانم بابایی در 103 سالگی پس از 84 سال زندگی مشترک فوت کرد. بزرگترین فرزند او، محمد، 11 سال قبل در سن 68 سالگی دار فانی را وداع گفت.
خانم بابایی که در حدود 70 سال پیش شناسنامه گرفته راز طول عمر خود را در هوا و غذای خوب می داند. با خنده می گوید آب و هوا و غذای سالم به علاوه یک خانواده خوب سلامتم را تضمین کرده است. به خصوص به انگور و ماست قاراباغ اشاره می کند.
اما پرس و جویی درباره خانواده اش نشان می دهد نقش وراثت در سلامت و طول عمر او کمرنگ نیست.
دو پسر خانم بابایی در شهر پام دزرت کالیفرنیا رستوران دارند
برادر بزرگ او 117 سال زندگی کرد و خواهر و برادر کوچکترش که به ترتیب 97 سال و 101 سال دارند هنوز در قید حیاتند. دو برادر دیگر او فوت کرده اند.
اما زندگی برای خانم بابایی خالی از مشقت نبوده است. چنانچه بسیاری از ایرانیان تا پیش از فرا رسیدن عصر مدرن تجربه کرده اند ناامنی به خصوص در اثر درگیری های قبیله ای گریبانگیر کشور بود.
او تعریف می کند که در کودکی برای گریز از قبایل متجاوز مجبور بوده است با خانواده اش در چاه های آب پنهان شود. سال هایی را به یاد می آورد که با خانواده شوهرش در قلعه ای موسوم به "سنگ کاظم" در کنار دریاچه ارومیه تحت محاصره کردها بود. شوهر خانم بابایی از سرداران کاظم خان بود.
اشتیاق و علاقه ای که با آن خاطراتش را نقل می کند نشان می دهد نور زندگی تا چه حد در وجودش می تابد.
او در پاسخ به این سوال که شگفت انگیزترین چیزی که در این 105 سال دیده چه بوده است روزی را به یاد می آورد که در صفحه تلویزیون ها شاهد پا گذاشتن انسان بر کره ماه بود. با خنده ای زیرکانه تعریف می کند که آدم ها روی سطح ماه بند نمی شدند و با هر قدم به هوا می رفتند.
هرچند زندگی در آمریکا و در کنار فرزندانش را با آغوش باز پذیرفته اما از گذشته و ریشه هایش با حسرت یاد می کند.
خانم بابایی با یکی از پسرهایش در شهر "پام دزرت" در دو ساعتی لس آنجلس زندگی می کند
او که به زبان آذری حرف می زند با افتخار می گوید که اسم پدرش حبیب و نام مادرش دلبر بود. اما وقتی از پدرش صحبت می کند به فارسی می گوید: "پدرم خیلی خوشگل بود." و البته این زیبایی به او هم به ارث رسیده است.
در پاسخ به این سوال که آیا هنوز به دیدار خانواده اش در قاراباغ می رود برای یک لحظه بغض گلویش را می گیرد و می گوید برادرش هنوز آنجا زندگی می کند و در سفرهای ایران به دیدارش می رود.
اما معلوم است که در آمریکا به او خوش می گذرد و می گوید که "من هم مال اینجا هستم و هم مال ایران." خانواده هم بی دریغ به او محبت می کنند. آنتوان، پسر خانم بابایی، در دقایقی که به دیدار او رفته ایم چندین بار روی مادر را می بوسد.
اکثر بچه ها، نوه ها و نتیجه هایش در آمریکای شمالی زندگی می کنند و دلبستگی به آنها بوده که او را در این سن به این سرزمین دوردست کشانده است.
اداره مهاجرت آمریکا خانم بابایی را به خاطر ملاحظات سنی از انجام آزمون تاریخ و زبان انگلیسی معاف کرد.
او پس از یاد کردن سوگند شهروندی در پاسخ به سوال خبرنگاران که به عنوان شهروند جدید چه خواهد کرد گفت: "من حالا یک آمریکایی هستم. می خواهم رای بدهم."
__________________

نقش سن مادر در طول عمر فرزند

 

احتمال جشن گرفتن صدمین سال تولد در افرادی که از مادران جوان متولد شده‌اند، بیشتر است.

به گزارش «رویترز هلث» از نیویورک، محققان «مرکز پیری دانشگاه شیکاگو» در نشست انجمن آمارگیری شیکاگو که بهار امسال برگزار شد، گفتند: سن مادر در هنگام تولد نوزاد تاثیر عمده‌ای در طول عمر نوزاد دارد.

دکتر «لئونید گاوریلوو» و «ناتالیا گاوریلووا» گزارش دادند، شانس رسیدن به سن ‪ ۱۰۰‬سالگی در افرادی که سن مادرانشان در هنگام تولد آنها کمتر از ‪ ۲۵‬سال بوده است، تقریبا دو برابر سایر افراد است.
این تحقیق نشان می‌دهد سن پدر اهمیت کمتری در طول عمر فرزند دارد.

این دو محقق در مطالعه قبلی خود دریافتند اینکه فرد چندمین فرزند خانواده است می‌تواند به پیش‌بینی طول عمر او کمک کند.

بر اساس این مطالعه، احتمال رسیدن به سن ‪ ۱۰۰‬سالگی در فرزندان اول خانواده به ویژه دختران بسیار بیشتر از دیگر فرزندان خانواده است.

اما تحقیق اخیر این کارشناسان نشان می‌دهد سن مادر بیشتر از فرزند اول خانواده بودن در طول عمر نقش دارد.
این محققان با استفاده از اطلاعات آماری آمریکا، اطلاعات اداره امنیت اجتماعی و سوابق تبارشناختی، ‪ ۱۹۸‬فرد صد ساله را که از سال ‪ ۱۸۹۰‬تا ‪ ۱۸۹۳‬در آمریکا متولد شده بودند شناسایی کردند.

محققان در تلاش برای شناسایی پیش نشانگرهای احتمالی در افزایش طول عمر افراد، سوابق خانوادگی آنها را بررسی کردند.

نتیجه این مطالعه نشان می‌دهد برخورداری از عمر طولانی در فرزندان مادران جوان می‌تواند نتایج اجتماعی مهمی داشته باشد چرا که بسیاری از زنان به دلیل نیازهای کاری، مادر شدن را تا سنین بالاتر به تاخیر می‌اندازند.

محققان تاکید کردند، برای بررسی علت تاثیر سن مادر در طول عمر فرزندان باید مطالعات بیشتری در این زمینه انجام شود.
__________________
( سامان )

مردها هم انسان هستند

 

بـر اسـاس بـاور بسیـاری از متـخـصـصـان مشــاوره آقـایــون هـمـچـنان ذهـنـیـت اولـیـه و بــدوی خود
را در مورد مسائل مربوط به روابط با خانمـها حفظ کرده اند. این دسته از افراد تصـور می کنند که
شخصیت خانم ها منفعل بوده و دست یـابی بــه آنها کار دشواری است. چرا؟ به این دلیل که آنها معتقدند
که زمانی رسیدن به یک خانم لذت بخش خواهد بود که برای دست یابی به او هفت خوان رستم را پشت
سر بگذارند. آقایون تصور می کنند که اگر به دنبال خانم ها راه نیفتند و تمام سختی ها را به خاطر او
تحمل نکنند به اندازه کافی مردانگی خود را آشکار نساخته اند.
اما متاسفانه آنها چیزی در مورد عشق حقیقی و فضای رمانتیکی که بعد از ازدواج ایجاد می شود،
چیزی نمی دانند. وظیفه یک مرد پس از تعقیب کردن و بدست آوردن همسر مورد علاقه اش چیست؟ در
این جا آنها بر این باورند که بالاترین خواست یک خانم این است که او به مردانگی خود عمل کرده و یا
خانم مصالحه کند.

دوران مردهای خشن سر آمده

شاید مردهایی وجود داشته باشند که دارای پدران سرسخت و مادران نیازمندی بوده اند، اما تحقیقاتی که
از 18 سال پیش تا کنون ادامه داشته است گویای این مطلب است که پرونده یک چنین تفکراتی را باید به
طور کلی بست. زوج ها در هر سنی به کلاس های مشاوره خانواده می روند، کلاس های آموزش
رابطه برگزار می شود و سمینارهای برای هر دو جنس تدارک دیده می شود. اما آیا مفید واقع می
شوند؟ اینطور نیست زمانیکه موقع عمل فرا می رسد دوباره همان داد و بیدادهای همیشگی به راه می
افتد، آقایون تن صدای خود را برای خانم ها بالا می برند و باز هم همان کشمکش های قدیمی جای تمدن
امروزی را تنگ می کنند.
آنوقت همین مردها از همسرانشان انتظار دارند که مسئولیت بیشتری را در زندگی به عهده بگیرند و از
خود فعالیت بیشتری نشان دهند.
در کنگره ای که در شهر ملبورن استالیا برگزار شده یکی از آقایون شرکت کننده اظهار داشت که: "خانم
من انتظار دارد من بتوانم ذهنش را بخوانم و خواسته هایش را قبل از آنکه بر زبان آورد اجرا کنم، اما
من نمیتوانم." بسیاری از آقایونی که در آن جمع حضور داشتند بر صداقت رفیقشان لبخند زده و سپس او
را تشویق کردند. از سوی دیگر بر روی لب خانم ها نیز خنده ای از سر رضایت و تصدیق نقش بست.
در جلسه دیگری که در شهر دیتروید برگزار شد یکی از آقایون اظهار داشت که "همسرم همیشه از من
انتظار دارد که کمی احساساتی تر باشم و وقت بیشتری را در کنار او صرف کنم. اما زمانی که به او
گفتم اگر به این کار ادامه دهیم این امکان وجود دارد که شغل فعلی ام را از دست بدهم، او در جواب من
گفت شغلم برایش اهمیتی ندارد و هیچ وقت نباید کاری انجام دهم که او ناراحت و عصبانی شود."

بله آقایون از خانم ها می ترسند

حقیقت امر این است که مردها هم انسان هستند و سرشار از احساس می باشند. غیرت دارند، نیازمند
احترام هستند و می خواهند کسی باشد که آنها را از صمیمی قلب دوست بدارد. اما بسیاری از آنها
وحشت دارند که احساسات واقعی خود را با همسرانشان در میان بگذارند چرا که احساس می کنند شاید
از طرف خانم ها مورد احترام قرار نگرفته و عواطفشان خدشه دارد شود.
مردها علاقه خاصی به در میان گذاشتن احساساتشان با خانم ها دارند اما فقط زمانی این کار را انجام
می دهند که مطمئن شوند ارزش درونیشان حفظ شده و شاهد برخورد مناسبی خواهند بود. در غیر
اینصورت، بله، در مورد تحقیر و اهانت خانم ها محافظه کارانه عمل می کنند. مردها دوست دارند که
ارتباط بالغ و کاملی را با خانم ها برقرار کنند تا اینکه مانند شوالیه ای برای نجات خانم ها از ذلت ظاهر
شوند.
اما نقش هایی که آقایون از بازی کردن در آنها لذت می برند اندکی محدود است. در حال حاضر فقط چند
سال است که به آقایون اجازه داده می شود که در هنگام تولد فرزندانشان در کنار خانم ها حاضر شوند
یا اینکه در خانه بمانند و از بچه ها مراقبت کنند و در عوض خانم ها به خارج از خانه رفته و کار کنند
(البته بدون اینکه کسی آنها را مسخره کرده و از روی او جوک بسازد) و به تازگی مردها این حق را
پیدا کرده اند که جشن ازدواجشان را خودشان برنامه ریزی کنند.

مردها فقط تماشاچی هستند
در موردش فکر کنید. خانم ها خواستار همسر فعال و پرانرژی هستند در حالیکه تمام کارها از قبیل
خرید عروسی، دعوت کردن مهمان ها و حتی ماه عسل را همراه با مادرهایشان برنامه ریزی می کنند.
پس چه بلایی بر سر قدرت و نیرویتان آمد شوالیه های پر قدرت؟ ارزش شما را تا حد یک ناظر پایین
آورده اند. تمام برنامه های عروسی به وسیله مادر عروس هدایت می شود! پس این مرد اگر نتواند
توانایی ها، تجارب و انتظاراتش را در مقابل زنی که به او می گوید دوستت دارم؛ بروز دهد پس کجا
می تواند آنها را آشکار کند؟
پس نباید تعجب کنید که بعضی از مردها به زندگی مشترک خود به عنوان شیء فرعی نگاه می کنند و
انتظارات خانم ها را آنچنان که باید و شاید برآورده نمی سازند. خانم ها به آنها یاد داده اند که جزء
بازیکن های ذخیره زندگی هستند. بنابراین اگر روزنامه و کامپیوتر و یا فوتبال شب جمعه را به مسائل
زندگی خود ترجیح می دهند نمی توان بر آنها خرده گرفت چراکه همانند شب عروسی تمام کارها را بر
عهده خانم می گذارند.

جادوی تفاوت ها

همه ما، چه زن و چه مرد، از دیگران انتظار داریم که به ما احترام بگذارند و ارزش ما را نگه دارند.
این مسئله زمانی که زن و مرد زندگی مشترکشان را با یکدیکر آغاز می کنند از اهمیت بیشتری
برخوردار می شود. بهتر است ذهن خود را از کلیشه هایی نظیر: "تمام چیزی های که خانم ها می
خواهند..." و " مردها این چنین هستند.." پاک کنیم و با حس کنجکاوی خالص خود پیش رویم تا بتوانیم
به حقایق دست پیدا کنیم.
به همین دلیل است که ما نام کتاب اخیر خود را "با هم برای زندگی شادتر و کم فشارتر برنامه ریزی
کنیم" گذاشتیم. در این کتاب با اصولی آشنا می شوید که می توانید به آسانی به استقبال پیوند آرزوهایتان
با فرد مورد علاقه خود بروید. خوشبختانه ما شاهد این امر هستیم که اخیرا بیش از 40 در صد از
آقایون به طور دائمی پی گیر مسئله ازدواج خود می شوند و در تمام مراحل از نامزدی گرفته تا ماه
عسل به خانم ها کمک می کنند. هر چند کتاب های بیشماری برای نو عروس ها و تازه دامادها به چاپ
رسیده اما کتابی که در این قسمت به شما معرفی شد تنها کتابی است که می تواند شما را حمایت کرده و
از ادواجتان پشتیبانی نماید.
یکی از خوانندگان کتاب ما که به تازگی هم داماد شده بود نظر خود را چنین بیان می کند "وقت آن رسیده
که ما مردها تکانی به خود بدهیم، و این کتاب انگیزه لازم را برای ما فراهم می آورد." او با خوشحالی
برای ما توضیح می داد که چگونه با همکاری نامزدش تمام سور و سات عروسی را برپا کردند. او آگاه
شده بود که گاهی اوقات هیچ کس به نظر آقایون در مورد ازدواج، بچه و روز عروسی شان اهمیت نمی
دهد. تازه در این جا خانم ها شکایت هم می کنند که مردها اصلا علاقه ای از خود نسبت به زندگی
مشترکشان نشان نمی دهند و بیشتر دوست دارند با دوست هایشان به گردش و تفریح بپردازند تا اینکه
اوقات فراغت خود را با همسرانشان بگذرانند. خوب این کار دقیقا چیزی است که خانم ها مردها را
وادار به انجام آن می کنند. ما مرد ها یاد گرفته ایم که فقط باید برای رسیدن به خانم ها مانند یک مرد با
مسائل و مشکلاتی که بر سر راهمان قرار دارد مبارزه کنیم اما هنگامیکه به هدف رسیدیم کارمان تمام
شده و نوبت خانم هاست تا باقی مسائل را برنامه ریزی کنند.
باید در نظر داشت که مردها هم انسان هستند و دارای روحیات حساسی می باشند. خانم ها نیز باید خیلی
بیشتر از این ها خود را پذیرای احساسات و عواطف آقایون کنند. تنها در چنین حالتی است که راه
رسیدن به یک ارتباط مطلوب برایمان هموار می شود. رابطه ای که شاید اکثر ما آرزوی برخورداری
از آن را می کنیم.

 

( امیر )

افزایش میزان ظرفیت و تحمل خود

 

مى توان با تکنیک هایى مثل سراب دریایى بدون اینکه در مقابل انتقاد دیگران جبهه بگیریم آنها را پذیرفته از خود عبور
دهیم و انرژى خود را صرف جدال با همکاران نسازیم.

1ـ سعى درجلوگیرى ازتظاهر: دروغ وتظاهر معمولاً دروغ وتظاهر دیگرى را مى طلبد و سیکل معیوب طى مى شود ودرفرد احساس گناه ایجاد مى کند وانرژى روانى فرد را به هدر مى دهد.

2ـ سعى درجلوگیرى ازعجله وشتابزدگى درکارها: عجله وشتابزدگى درکار معمولاً باعث تضعیف تمرکز فرد شده، سلامت کار را زیر سؤال مى برد واطمینان وآرامش را ازفرد مى گیرد.

3ـ پرهیز ازمقایسه خود با دیگران : هرکدام ازما از نظر هوش، استعداد، تواناییها، جایگاه وموقعیتى که داریم منحصر به فرد هستیم و تواناییهاى مان با دیگران فرق مى کند پس نتیجه مادى ومعنوى زندگى مان نیز با دیگران متفاوت خواهد بود. مقایسه تمامى فاکتورها میسر نیست لذا نتیجه را با دیگران مقایسه نکنیم که باعث تضعیف روحیه خود گردیم.

4ـ با خود رابطه خوب داشتن: خودمان را بپذیریم وبه خودمان احترام بگذاریم.
5ـ خودگویى هاى منفى را کم کردن: ما بدشانسیم، ما محکومیم، سرنوشت غم انگیزى داریم، همه درصدد تضعیف ما هستند واین جور جملات را به کار نبریم.

6ـ خودگویى هاى مثبت را زیاد کردن: به خود امیدوارى بدهیم، همیشه هم موقعیت به ضررما نبوده، دراکثر مواقع خوب عمل کرده ایم، خود را تشویق کنیم.

7ـ براى خود انگیزه فراهم کردن: سعى کنیم به یادگیرى هاى جدید بپردازیم و خود را شکوفا کنیم، به کامپیوتر، اینترنت، به موسیقى، به ورزش ، به گل کارى، به تفریح جدید.

8ـ خود را به خلاقیت تشویق کردن: سعى کنیم لحظه به لحظه تازه تر ونوتر عمل کنیم، کارمان را، حرف مان را، حتى کلمات مان را متفاوت ازدفعه قبل ادا کنیم.

9ـ سعى در احساس مفید بودن ومددکار بودن: با کمک به دیگران هم عاطفه مثبت آنها را برمى انگیزانیم ودرآنها احساس خوشایند ایجاد مى کنیم وهم عزت نفس خود را بالا مى بریم ودرکل اجتماع مان را مى سازیم.
 
( امیر )

همه کس و هیچ کس

 

چهار نفر بودند بنامهای همه کس-یک کس-هر کس و هیچ کس
یک کار مهم وجود داشت که میبایست انجام می شد و از همه
کس خواسته شد آن را انجام دهد.
همه کس میدونست که یک کسی آن را انجام خواهد داد
هر کسی میتوانست آن را انجام دهد اما هیچ کس آن را انجام نداد
یک کسی از این موضوع عصبانی شد به خاطر اینکه این وظیفه همه کس بود.
همه کس فکر میکرد هر کسی نمیتواند آن را انجام دهد اما هیچ کس نفهمید
که هر کسی آن را انجام نخواهد داد.
سرانجام این شد که همه کس یک کسی را برای کاری که هر کسی نمی توانست
انجام دهد و هیچ کس انجام نداد سرزنش کرد.

( امیر)

بهترین راه حفظ دندان ها از پوسیدگی

 

دانشمندان آدامسی دارای باکتری های مفید درست کرده اند که به ادعای آنان می تواند به جلوگیری از پوسیدگی دندان ها کمک کند.

این میکروب های مفید در لثه مانع از چسبیدن دیگر میکروب های زیان بار به دندان ها و حمله به آنها می شوند.
با این حال دندانپزشکان توصیه می کنند بهترین راه حفظ سلامت دندان ها تمیز کردن مرتب آنها برای خلاص شدن از شر تجمع میکروب ها است. سر زدن مرتب به دندانپزشکان یک بار در هر6 ماه تا یک سال نیز کمکی موثر است.

شرکت شیمیایی Basf آلمان نیز اعلام کرد خمیر دندان ها و دهان شوهای دارای ماده ضد پوسیدگی لاکتوباسیل را به بازار می فرستد.

این میکروب مفید، که به طور طبیعی در ماست وجود دارد برای درمان ناراحتی های روده نیز مفید است.
استفاده بالقوه دیگر از لاکتوباسیل پیشگیری از بوی بد بدن است. Basf درصدد است با ساختن عطری با استفاده از این میکروب ها بوی بد زیر بغل را با توقف تولید باکتری های مولد بواز بین ببرد.

باکتری های عامل پوسیدگی دندان روی سطح دندان ها اجتماع و قند را تبدیل به اسیدهای تهاجمی می کنند که مینای دندان را از بین می برد.

لاکتوباسیل های ضد پوسیدگی از تمرکز باکتری های زیان بار در دهان کم می کنند و باعث چسبیدن آنها به یکدیگر می شوند.

دانشمندان Basf اعلام کردند آدامس جدید روی عده زیادی آزمایش شده و قدرت چشمگیری برای کاهش میزان میکروب های مضر دارد. این آدامس ها قرار است از سال آینده به بازار عرضه شود.

پیشنهاد مناظره احمدی نژاد با بوش رد شد

 

کاخ سفید، نهاد ریاست جمهوری آمریکا پیشنهاد رئیس جمهور ایران برای مناظره تلویزیونی با رئیس جمهور ایالات متحده را رد کرد.
دانا پرینو، جانشین سخنگوی کاخ سفید هدف رئیس جمهور ایران از طرح پیشنهاد مناظره را انحراف افکار جهانیان از نگرانی مشروعی خواند که به گفته وی، نسبت به رفتار ایران وجود دارد.

محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در نشست خود با خبرنگاران که به مناسبت هفته دولت برگزار شد، جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا را دعوت کرد با وی در مناظره ای تلویزیونی شرکت جوید.

آقای احمدی نژاد موضوع این مناظره را مقایسه "پیشنهادهای ملت ایران برای اداره جهان" با شیوه هایی اعلام کرد که به گفته وی آمریکا "با زور سلاح و استفاده از حق امتیاز ویژه" می خواهد بر جهان تحمیل کند.

وی از جورج بوش خواست تا با شرکت در مناظره با او، دیدگاه خود را درباره مسائل جهانی و راه حل آنها مطرح کند و در جریان دیدگاههای آقای احمدی نژاد در این زمینه قرار بگیرد.

آقای احمدی نژاد در سخنرانی خود در آغاز نشست خبری هفته دولت، آمریکا را متهم کرد که با بهره بردن از پیروزی خود در جنگ جهانی دوم، مناسباتی ناعادلانه بر جهان برقرار ساخته و با مردم بسیاری از کشورها همچون برده رفتار می کند.

رئیس جمهور ایران این پرسش را مطرح ساخت که چنین مناسباتی تا چه زمانی باید ادامه پیدا کند و در این زمینه از جورج بوش دعوت کرد با وی در مناظره ای تلویزیونی شرکت کند.

آقای احمدی نژاد در عین حال گفت که به شرطی در این مناظره شرکت خواهد جست که مناظره سانسور نشود و خبرنگاران هم در مناظره حضور داشته باشند و بتوانند پرسشهای خود را مطرح کنند.

محمود احمدی نژاد در حالی جورج بوش را به مناظره دعوت می کند که آقای بوش نامه آقای احمدی نژاد را با گذشت بیش از چهار ماه همچنان بی پاسخ گذاشته است.

محور اصلی سخنان محمود احمدی نژاد در نشست خبری هفته دولت این بود که کشورهای پیروز در جنگ جهانی دوم روابط بین الملل را به شکلی ناعادلانه درآورده اند و ملتهایی همچون فلسطینیان که در برافروختن آتش جنگ جهانی دوم نقشی نداشته اند، به گفته وی، قربانی نتیجه این جنگ شده اند.

یک روز پیش از این سخنرانی متن نامه ای منتشر شد که محمود احمدی نژاد چند هفته پیشتر به آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان نوشته و طی آن، با ستایش از تاریخ آلمان، ملت آلمان را نیز قربانی فاتحان جنگ جهانی دانسته بود.

اما این نامه نیز همچنان بی پاسخ مانده است

مصاحبه ای جالب بین شیطان و انسان

 

گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد.
پرسیدم: «چرا می خندی؟»
پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد»
پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام»
با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»
پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز. در ضمن این قدر مرا لعنت نکن!»
گفتم: «پس حداقل به من بگو چگونه اسب نفسم را رام کنم؟»
در حالیکه دور می شد گفت: «من پیامبر نیستم جوان ...!

یک تراژی برای ایرانیان

 

پاسارگاد به زیر آب رفت..!!؟!

دوستان متأسفانه خبر بدی دارم که هر ایرانی را برافروخته میکند.

سد سیوند در استان فارس در آبگیری شد.

با این کار برای همیشه آرامگاه کوروش کبیر به زیر آب رفت و بخش بزرگی از پاسارگاد نابود شد.

«سد سیوند در استان فارس در آستانه آبگیری کامل است که با این کار برای همیشه آرامگاه کورش کبیر نابود میشود.»

بدبختانه آثار باستانی و پیشینه ء ما که قدمتی 2500 ساله دارند انگار حفظ این آثار برای هیچ کسی مهم نبوده است!!!


ای کاش حداقل به آنانی که از داشتن چنین گنجینه‌هایی محروم‌اند، این اجازه را می‌دادیم تا در حفظ داشته‌های ما کوشا باشند و این آثار را به ایشان افتخاری هدیه می‌کردیم. چون انگار ما هیچ احتیاجی به آنها نداریم..!! حداقل آبرومان حفظ میشد.

چرا زنان گریه می کنند؟

 

چرا زنان گریه می کنند؟

یک پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه می کنی
مادرش به او گفت : زیرا من یک زن هستم .پسر بچه گفت: من نمی فهمم
مادرش او را در آغوش گرفت و گفت : تو هیچگاه نخواهی فهمید
بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید : چرا مادر بی دلیل گریه می کند
پدرش تنها توانست به او بگوید : تمام زن ها برای هیچ چیز گریه می کنند
پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل گشت ولی هنوز نمی دانست چرا زن ها بی دلیل گریه می کنند
بالاخره سوالش را برای خداوند مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را می داند .او از خدا پرسید : خدایا چرا زن ها به آسانی گریه می کنند؟
خدا گفت زمانی که زن را خلق کردم می خواستم که او موجود به خصوصی باشد بنابراین شانه های او راآن قدر قوی آفریدم تا بار همه دنیا را به دوش بکشد. و همچنین شانه هایش آن قدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد
من به او یک نیروی دورنی قوی دادم تا توانایی تحمل زایمان بچه هایش راداشته باشد ووقتی آن ها بزرگ شدند توانایی تحمل بی اعتنایی آن ها را نیز داشته باشد
به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن ناامید شده اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود . به او توانایی نگهداری از خانواده اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون این که شکایتی بکند
به او عشقی داده ام که در هر شرایطی بچه هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آن ها به او آسیبی برسانند. به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد.به او این شعور را دادم که درک کند یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی رساند اما گاهی اوقات توانایی همسر ش را آزمایش می کند وبه او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش با قی بماند
و در آخر به او اشک هایی دادم که بریزد .این اشک ها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی که به آن ها نیاز داشته باشد. او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک می ریزد
خدا گفت : زیبایی یک زن در چشمانش نهفته است زیرا چشم های او دریچه روح اوست ، ودر قلب او جایی که عشق او به دیگران در آن قرار دارد.

سیزده خط برای زندگی از گابریل گارسیا ماکز

 

با عرض معذرت از اینکه منونستم قسمت دوم جملات را پیدا کنم اگر کسی قسمت دوم جملات بالا را میداند در قسمت نظرات بگذارد


























اسامه‌ بن‌لادن در آرزوی ازدواج با ویتنی هیوستون‌

 

«کولا بوف‌» شاعر و نویسنده‌ امریکایی‌ که مدعی است چندین‌ سال‌ پیش‌ ربوده‌ شده‌ و مجبور به‌ زندگی‌ با اسامه‌ بن‌ لادن‌ شده‌ است‌، در کتاب «خاطرات‌ دختر گمشده»‌ خود می نویسد: اسامه‌ بن‌ لادن‌، رهبر القاعده‌، طرفدار ویتنی‌ هیوستون‌ است‌ و دوست‌ دارد او را بدزدد تا در کنارش‌ زندگی‌ کند!
وی در کتاب‌ خاطرات‌ جدید خود مدعی‌ شده‌ که‌ بن‌ لادن‌ و اعضای‌ گروهش‌ در سال‌ 1996 چهار ماه‌ او را به‌ اسارت‌ گرفته‌اند و وی‌ در آن‌ زمان‌ مجبور بوده‌ است‌ به‌ بن‌ لادن‌ خدمت‌ کند.
کولا بوف در مورد برنامه های مورد علاقه ی بن لادن می نویسد: مجموعه‌ تلویزیونی‌ «سال‌های‌ عجیب‌» ، «گناه‌های‌ میامی‌» و «مگ‌ گیور» جزو مجموعه‌های‌ محبوب‌ بن‌ لادن‌ است‌.
در این کتاب آمده‌ است‌: اسامه‌ بن‌ لادن‌ عاشق‌ ویتنی‌ هیوستون‌ بود، اولین‌ باری‌ که‌ من‌ را دید از من‌ پرسید که‌ آیا از نزدیک‌ او را می‌شناسم‌ من‌ هم‌ گفتم‌ نه‌، او به‌ من‌ گفت‌ که‌ واقعا دلش‌ می‌خواهد تا یک‌ روز با او ملاقات‌ کند و حاضر است‌ برای‌ این‌ کار هزینه‌ زیادی‌ هم‌ بکند.
بوف سی و هفت ساله اضافه می کند: بن لادن‌ گفته‌ که‌ حاضر است‌ پانسیون‌ و اقامتگاه‌ مجلل‌ خود در خارطوم‌ سودان‌ را به‌ وی‌ ببخشد. بن‌ لادن‌ می‌گفت‌ که‌ حاضر است‌ با وجود رنگ‌ پوستش‌ وی‌ را به‌ عنوان‌ یکی‌ از همسران‌ خود انتخاب‌ کند.
بوف مدعی ست‌ که‌ در مراکش‌ ربوده‌ شده‌ و مدت‌ها در هتلی‌ در مراکش‌، در محل‌ زندگی‌ بن‌ لادن‌، زندانی‌ بوده‌ است‌.
به گزارش خبرگزاری «انتخاب»، ویتنی هستون بازیگرو خواننده مشهور آمریکا به همراه همسرش بابی براون در حاشیه شهر آلفارتا، 25 مایلی شمال آتلانتا زندگی می کند

بلندقدها باهوشتر از دیگران

 

به گزارش رویترز در حالی که محققان، مدت زمان زیادی است، ثابت کرده‌اند که مردم بلند قد، درآمد بیشتری از همکاران کوتاه‌قدشان دارند، به تازگی مشخص شده است که علت این عدم تساوی، تنها تبعیض اجتماعی نیست. آدم‌های بلندقد، بنا بر مطالعات جدید، از همتایان کوتاه‌قدشان باهوشتر هم هستند.

«آن کیس» و «کریستینا پاکسون»، عضو دانشگاه «پرینستون» در تحقیقی که توسط اداره ملی تحقیقات اقتصادی منتشر شد، اعلام کرده‌اند: «از حدود سه سالگی (پیش از آن‌که مدرسه بتواند نقشی داشته باشد) و در تمام دوران کودکی، بچه‌‌های بلندقدتر، عملکرد بسیار بهتری در آزمایش‌های علمی دارند».

این یافته‌ها در آغاز بنا بر دو تحقیق بریتانیایی‌ها بر افراد متولد شده در سال‌های 1958 و 1970 و متمرکز بر بزرگسالی و قد موضوعات بود.
دیگر مطالعات، نشان‌دهنده خودبینی کمتر و وضعیت سلامتی بهتر و درآمد بیشتر برای افراد قدبلند است.
اما محققان معتقدند که مزیت قد در دنیای شغلی، بیش از توجه به ظاهر اهمیت دارد. در تحقیقات آمده است: مانند بزرگسالان، قدبلندها نیز بیشتر متمایل به داشتن شغل‌هایی با درآمد بیشتر هستند که این شغل‌ها، نیازمند مهارت‌های زبانی و محاسباتی و هوش بیشتری است.

برای همه مردان و زنان آمریکایی و انگلیسی، بلندی قدی برابر 4 اینچ، مساوی افزایش میانگین 10 درصدی حقوق آنهاست، اما محققان بر این باورند که این تفاوت‌ها بسیار بیشتر از ورود به کار شکل می‌گیرند. میزان مراقبت والدین و زمان بین تولد تا سه سالگی، دوره‌ای بسیار حساس برای تعیین توانایی‌های محاسباتی و قد در آینده است. سرعت رشد در این دوره، بسیار بیشتر از هر زمان دیگر و نیازهای غذایی بیشتر است.

منع‌ احتمالی‌ پرواز برخی‌ هواپیماهای‌ مسافربری‌ ایران‌ به‌ ترکیه

 

گروه‌ اجتماعی‌: رییس‌ سازمان‌ هواپیمایی‌ کشوری‌ گفت‌ : ترکیه‌ باید با ابلاغ‌ رسمی‌ به‌ ایران‌، هرگونه‌ تصمیم‌ احتمالی‌اش‌ به‌ جلوگیری‌ از پرواز هواپیماهای‌ »توپولوف‌« خطوط‌ هوایی‌ ایران‌ در حریم‌ آن‌ کشور را اعلام‌ کند.
به‌ گزارش‌ ایرنا، یکی‌ از رادیوهای‌ بیگانه‌ فارسی‌ زبان‌، صبح‌ روز دوشنبه‌، از ممنوعیت‌ پرواز هواپیماهای‌ »توپولوف‌« روسی‌ خطوط‌ هوایی‌ ایران‌ به‌ آنکارا خبر داد.
به‌ ادعای‌ این‌ رادیو، مدیریت‌ سازمان‌ هواپیمایی‌ ترکیه‌ (گ‌غؤ ع‌لغفگ‌مکخ) اعلام‌ کرد: هواپیماهای‌ مسافربری‌ ایران‌ از نوع‌ »توپولوف‌ 154« روسی‌ استاندارد لازم‌ را ندارد و از این‌ پس‌ اجازه‌ ورود به‌ حریم‌ هوایی‌ ترکیه‌ را نخواهد داشت‌.
این‌ رادیومدعی‌ شد...


این‌ رادیومدعی‌ شد: مدیریت‌ سازمان‌ هواپیمایی‌ ترکیه‌ تصمیم‌ خود را بطور رسمی‌ به‌ سازمان‌هواپیمایی‌ کشوری‌ و مدیرعامل‌ شرکت‌ »ایران‌ ایرتور« اعلام‌ کرده‌ است‌.
با این‌ حال‌، »نورالله‌ رضایی‌ نیارکی‌« که‌ روز دوشنبه‌ برای‌ افتتاح‌ دومین‌ »رادار تقرب‌ کشور« در فرودگاه‌ بین‌المللی‌» شهید بهشتی‌« اصفهان‌ به‌ پایتخت‌ فرهنگی‌ جهان‌ اسلام‌ سفر کرده‌ بود، تاکید کرد: تا این‌ لحظه‌ اطلاعیه‌ رسمی‌ سازمان‌ هواپیمایی‌ ترکیه‌ به‌ دست‌ ما نرسیده‌ است‌.
وی‌ در گفت‌ و گو با ایرنا افزود: در صورتی‌ که‌ چنین‌ تصمیمی‌ توسط‌ سازمان‌ مذکور اتخاذ شود باید تبعات‌ آن‌ را نیز بپذیرد.
وی‌ از جمله‌ این‌ تبعات‌ را پاسخگو بودن‌ آنکارا به‌ شرکت‌ روسی‌ تولیدکننده‌ هواپیمای‌ »توپولوف‌« بیان‌ کرد و گفت‌: این‌ شرکت‌ یک‌ شرکت‌ جهانی‌ با استاندارد لازم‌ برای‌ تولید هواپیمای‌ مسافربری‌ از جمله‌ »توپولوف‌ 154« است‌.
رضایی‌ نیارکی‌ تصریح‌ کرد: تا صبح‌ دیروز (دوشنبه‌) پرواز اینگونه‌ هواپیماها به‌ آنکارا پایتخت‌ ترکیه‌ مجوز داشته‌ است‌ و در صورت‌ ابلاغ‌ در حین‌ پرواز، خلبان‌ هواپیما تصمیم‌ مقتضی‌ را خواهد گرفت‌.
با این‌ حال‌، وی‌ تصریح‌ کرد: چنین‌ تصمیمی‌ نمی‌تواند منطقی‌ باشد و دلایل‌ توجیهی‌ ندارد ضمن‌ آنکه‌ ما از کارکرد اینگونه‌ هواپیماها راضی‌ هستیم‌.
وی‌ گفت‌: هواپیمای‌ »توپولوف‌ 154« در بسیاری‌ از کشورهای‌ جهان‌ به‌خدمت‌ گرفته‌ شده‌ است‌ زیرا استانداردهای‌ پروازی‌ آن‌ کاملا منطبق‌ با استانداردهای‌ هوایی‌ جهان‌ است‌.
رییس‌ سازمان‌ هواپیمایی‌ کشوری‌ گفت‌: اکنون‌ در مجموع‌ 120 فروند انواع‌ هواپیما در خطوط‌ هوایی‌ داخلی‌ و خارجی‌ کشور درحال‌ سرویس‌ دهی‌ است‌ که‌ 25 فروند آن‌ از نوع‌ »توپولوف‌ 154« روسی‌ است‌.
در همین‌ راستا، مدیرکل‌ روابط‌ عمومی‌ شرکت‌ هواپیمایی‌ »ایران‌ ایرتور« نیز امروز خبر ممنوعیت‌ ورود هواپیماهای‌» توپولوف‌« این‌ شرکت‌ را به‌ حریم‌ هوایی‌ کشور ترکیه‌ تکذیب‌ کرد.
"منصور حکیم‌ منش‌» به‌ ایرنا گفت‌: بر اساس‌ استاندارد پروازها، وجود برخی‌ اقلام‌ در داخل‌ هواپیما برای‌ مسافران‌ ضروری‌ است‌ و نبود آن‌ مشکلاتی‌ را به‌ وجود می‌آورد.
وی‌ گفت‌: برخی‌ مسافران‌ بدون‌ توجه‌ به‌ این‌ موضوع‌ برخی‌ اقلام‌ مورد نیاز سفرهای‌ هوایی‌ را از داخل‌ هواپیما خارج‌ می‌کنند.
به‌ گفته‌ حکیم‌ منش‌، کمبود این‌ اقلام‌ در داخل‌ هواپیما و یا در کنار صندلی‌ مسافران‌ در بازرسی‌های‌ اخیر سازمان‌ هواپیمایی‌ ترکیه‌ به‌ این‌ شرکت‌ اعلام‌ شده‌ است‌ و با رفع‌ این‌ کمبودها، پروازهای‌ » ایران‌ ایرتور« به‌ مقصد ترکیه‌، همچنان‌ ادامه‌ خواهد داشت‌. وی‌ تاکید کرد: نبود این‌ اقلام‌ در داخل‌ هواپیما ایمنی‌ پروازها را به‌ خطر نمی‌اندازد، اما بر اساس‌ استانداردهای‌ پرواز، باید در داخل‌ کابین‌ هواپیما موجود باشد.
شرکت‌ »ایران‌ ایرتور« دو سال‌ گذشته‌ مجوز خرید 22فروند هواپیمای‌ پیشرفته‌ را دریافت‌ کرده‌، اما این‌ هواپیماها مشمول‌ تحریم‌های‌ امریکا شده‌ است‌ و این‌ شرکت‌ همچنان‌ از هواپیماهای‌ مسافربری‌ »توپولف‌ 154« استفاده‌ می‌کند.

اقدام‌ بموقع‌ پلیس‌ برای‌ شناسایی‌ انبار بزرگ‌ مشروبات‌ الکلی‌ ت

 

رییس‌ مرکز اطلاع‌ رسانی‌ پلیس‌ پایتخت‌ از شناسایی‌ انبار بزرگ‌ تهیه‌ و تولید مشروبات‌ الکلی‌ تقلبی‌ و دستگیری‌ چهار متهم‌ خبر داد.
محمد تورنگ‌ با اعلام‌ کشف‌ انبار بزرگ‌ مشروبات‌ الکلی‌ در منطقه‌ قیامدشت‌، گفت‌: مقارن‌ دوم‌ شهریور ماه‌ سال‌ جاری‌، عوامل‌ کلانتری‌ 174 در محدوده‌ حوزه‌ استحفاظی‌ خود واقع‌ در «قیامدشت‌» به‌ شخصی‌ با هویت‌ «ر م‌» در خصوص‌ خرید و فروش‌ مشروبات‌ الکلی‌ مظنون‌ شدند. بدین‌ ترتیب‌ ماموران‌ وی‌ را مورد بازرسی‌ بدنی‌ قرار دادند که‌ طی‌ آن‌، یک‌ عدد ساندیس‌ با مارک‌ خارجی‌ از وی‌ به‌ دست‌ آمد.
این‌ در حالی‌ بود که‌ بررسی‌های‌ انجام‌ شده‌ بر روی‌ این‌ ساندیس‌ که‌ مشکوک‌ به‌ نظر می‌آمد، مشخا کرد این‌ ساندیس‌ حاوی‌ مشروب‌ الکلی‌ است‌. براین‌ اساس‌ این‌ متهم‌ جهت‌ تحقیقات‌ تکمیلی‌ به‌ محل‌ کلانتری‌ 174 «قیامدشت‌» منتقل‌ شد. تورنگ‌ افزود: در این‌ حال‌ متهم‌ «ر م‌» در بازجویی‌های‌ به‌ عمل‌ آمده‌، معترف‌ شد این‌ ساندیس‌ حاوی‌ مشروب‌ الکلی‌ را از شخصی‌ به‌ نام‌ «ر ک‌» در قیامدشت‌ خریداری‌ کرده‌ است‌.
با طرح‌ این‌ ادعا از سوی‌ متهم‌، ماموران‌ انتظامی‌ بلافاصله‌ مخفیگاه‌ شخا مورد نظر را شناسایی‌ کرده‌ و با اخذ مجوز قضایی‌ به‌ صورت‌ ضربتی‌ وارد عمل‌ شدند. رییس‌ مرکز اطلاع‌ رسانی‌ فرماندهی‌ انتظامی‌ تهران‌ بزرگ‌ با بیان‌ اینکه‌ ماموران‌ به‌ محض‌ شناسایی‌ مخفیگاهی‌ که‌ یک‌ منزل‌ مسکونی‌ بود، با احتمال‌ وجود مشروبات‌ الکلی‌ دیگر بلافاصله‌ برای‌ بازرسی‌ از محل‌ وارد عمل‌ شدند، اضافه‌ کرد: در بازرسی‌ از منزل‌ این‌ شخا، 50 لیتر مشروبات‌ الکلی‌ به‌ دست‌ آمد و این‌ در حالی‌ است‌ که‌ پس‌ از دستگیری‌ متهم‌ مشخا شد وی‌ با همکاری‌ دو تن‌ دیگر 35 و 54 ساله‌ در منطقه‌ نورآباد حوالی‌ کهریزک‌، انباری‌ را راه‌اندازی‌ و اقدام‌ به‌ تولید مشروبات‌ الکلی‌ کرده‌ است‌.
با شناسایی‌ این‌ انبار، ماموران‌ در جریان‌ ورود به‌ آن‌ با 11 بشکه‌ 220 لیتری‌ الکل‌ صنعتی‌ داخلی‌ و 70 بشکه‌ 220 لیتری‌ الکل‌ صنعتی‌ خارجی‌ مواجه‌ شدند، بطوری‌ که‌ تحقیقات‌ تکمیلی‌ در این‌ باره‌ نشان‌ داد متهمان‌ در همان‌ انبار اقدام‌ به‌ مخلوط‌ کردن‌ اسانس‌های‌ میوه‌ خارجی‌ با الکل‌های‌ صنعتی‌ کرده‌ و ماده‌ به‌ دست‌ آمده‌ را تحت‌ عنوان‌ مشروب‌ خارجی‌ به‌ فروش‌ می‌رسانده‌اند.
این‌ در حالی‌ بود که‌ وجود دستگاه‌های‌ پرس‌ و ساندیس‌ سازی‌، نشان‌ می‌داد که‌ این‌ افراد به‌ ظاهر مشروب‌ الکلی‌ خارجی‌ را داخل‌ ظروف‌ پلمپ‌ شده‌ ساندیس‌های‌ خارجی‌ با برچسب‌های‌ مختلف‌ ریخته‌ و به‌ افراد می‌فروختند.
به‌ گفته‌ تورنگ‌، الکل‌ موجود در داخل‌ این‌ ساندیس‌ها به‌ اندازه‌یی‌ بود که‌ با کوچک‌ترین‌ جرقه‌یی‌ آتش‌ می‌گرفت‌. وی‌ خاطرنشان‌ کرد: در حال‌ حاضر 4 متهم‌ دستگیر شده‌ جهت‌ ادامه‌ تحقیقات‌ تحویل‌ مقامات‌ قضایی‌ شدند. نیروی‌ انتظامی‌ تهران‌ بزرگ‌ اطمینان‌ داد: پلیس‌ با کسانی‌ که‌ به‌ منافع‌ مادی‌ و سلامتی‌ افراد آسیب‌ رسانده‌ بطور قاطع‌ برخورد کرده‌ و نخواهد گذاشت‌ افراد سودجو سلامت‌ روانی‌ افراد را به‌ خطر بیندازند.

متن کامل نامه پاپ به احمدی نژاد

 

متن کامل نامه پاپ بندیکت شانزدهم به رییس جمهور ایران، محمود فرجامی
پاپ بندیکت شانزدهم و محمود احمدی نژاد
در پی اعلام برخی خبرگزاری ها مبنی بر ارسال قریب الوقوع نامه از طرف رییس جمهور ایران به شخصیت های مهم جهان؛ در برخی از محافل غیررسمی عنوان گردید که گیرنده بعدی، پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیک های جهان خواهد بود. اندکی پس از اعلام این امر و در حالی که جزئیات نامه بعدی آقای احمدی نژاد هنوز فاش نشده بود، نامه ای از سوی پاپ برای رییس جمهور ایران ارسال شد که متن آن بی هیچ توضیحی در پی می آید

جناب آقای احمدی نژاد، رییس جمهور محترم و مومن ایران
امروز صبح، یکی از مشاورانم اعلام کرد که احتمالا حضرتعالی به زودی نامه ای را برای من خواهید نوشت. قلبا از اینکه با انسان مومن و خداجویی نظیر شما مکاتبه داشته باشم خوشحال شدم و این فرصت را برای جامعه مسیحیت مغتنم و تکرار ناشدنی می شمارم. به همین خاطر بهتر دیدم تا برای حداکثر استفاده از نظرات ارزشمند و بسیار مهم شما، پیشاپیش نامه ای خطاب به حضرتعالی به نگارش در آورم.

آقای احمدی نژاد
بی شک نامه شما خطاب به رییس جمهور امریکا، نامه بسیار دلسوزانه ای بود که بیش از آنکه منافع دنیوی نویسنده و گیرنده نامه را در نظر داشته باشد، در پی تامین منافع جهان مسیحیت و به ویژه امپراطوری واتیکان بود به طوریکه بخش اعظم مطالب آن نامه به تعالیم سرورمان عیسی مسیح اختصاص داشت. از طرف خودم، عیسی مسیح، خدا و سایر موجودات از شما سپاسگزارم. من چهره نورانی شما را از ورای محاسن انبوهتان می بینم و مطمئن هستم وقتی نامه شما برای ریییس جمهور امریکا –که مردی صرفا سیاسی است- سرشار از معنویت باشد، نامه شما برای من – که مرد خدا هستم- به راستی انفجار نور خواهد بود. هرچند که بعضی از کاردینال ها و اسقف ها می گویند احتمالا این نامه حاوی مسایلی در رابطه با مسایل میان ایران و امریکا باشد (آنها از ابتدای انتشارمحتوای نامه معنوی شما برای رییس جمهور آمریکا، دائما می گفتند این نامه برای من بوده و اشتباها برای آقای بوش ارسال شده و طبعا حالا هم گمان می کنند نامه شما خطاب به من، در حقیقت باید برای رییس جمهور امریکا ارسال شود!) و من عمیقا برای این برادرانم از روح القدس آموزش می طلبم.

انسان مومن و معتقد، آقای احمدی نژاد
صمیمانه اعلام میکنم که نظرات شما را درباره یهودی ها و اسراییلی ها نه فقط قبول دارم که آنها را می ستایم. نمی دانید چقدر برای من سخت و دردآور است که می بینم هر روز این فرزندان قومی که مولایمان مسیح را به صلیب کشیدند و آنهمه دردها را بر او روا داشتند، آزادانه برای خودشان راه می روند و انگار که هیچی به هیچی. ای کاش می توانستم همچون شما نفرتم را از آنها اعلام کنم، هولوکاست را نفی کنم و حتی آنها را به شکنجه های قرون وسطایی محکوم کنم. ولی متاسفانه در اروپا هر مقامی در قبال حرفهایی که می زند مسوول است و زیر ذره بینِ مردم و رسانه ها. نمی دانید چقدر آرزو داشتم در مملکتی نظیر ایران که هیچ رییس و مقامی به خاطر حرفها و عقایدش مورد بازخواست قرار نمی گیرد بودم و می توانستم آرزوهای درونی و عقاید شخصی خودم را از تریبونهای رسمی بگویم.

آقای احمدی نژاد عزیز
با نظرات شما در مورد ، اومانیزم، دموکراسی، لیبرالیسم و سکولاریزم نیز کاملا موافق هستم و به نظر من هم که رسما متولی کلیسا می باشم آنها هیچ نفعی برای بشریت و تعالی انسان ها نداشته اند. آرزومند زوال و نابودی همه شان هستم چراکه آنها را اساس و پایه های دوران شرک آمیز کنونی می دانم.
همین چند شب پیش بود که باجمعی از برادران کاردینال و اسقف چند ساعتی مشغول مباحثه تئولوژیک بسیار مهمی در مورد طول بالِ چپ فرشتگان بودیم که ناگهان گربه سیاهی از آنجا رد شد و گربه ی ما یاد قرون وسطی کرد (یا به قول شما "فیلمان یاد هندوستان کرد")! همان روزگاری که می شد به استناد یک گربه سیاه، کفر و شیطان پرستی ده ها نفر از ملعونان را اثبات کرد و آنها را در دادگاه های مقدس تفتیش عقاید به آتش محکوم کرد. همان دورانی که تمام علوم ما از کتاب مقدس نشات می گرفت. دوران چرخش خورشید به دور زمین. دوران سوزاندن کتابهای مشرکانی مثل گالیله و بیکن و دکارت...
امیدوارم اکنون که حمیت و غیرت کفرستیزی از سرزمینهای مسیحی رخت بربسته، با کوشش های انسانهای مومن و متعهدینظیر شما، بشریت بتواند پس از زوال مزخرفاتی مثل اومانیزم و لیبرالیزم و حقوق بشر و سکولاریزم، بار دیگر دوران طلایی قرون وسطی را تجربه کند. سوگند میخورم که اگر شما این لطف را بکنید و ما را به آن دوران طلایی برگردانید، ما هرگز نگذاریم دوران شرم آور رنسانس و در پی آن مدرنتیته شکل بگیرد چه رسد به رشد نحله های کفرآمیزی مثل اومانیزم، دموکراسی، لیبرالیسم و سکولاریزم...

برادر احمدی نژاد
خدا شما و مردمتان را حفظ کند که دین داران واقعی و معتقدان راستین به عالم غیب، شما هستید. باور کنید که حتی من که به ظاهر رهبر کاتولیکهای جهان و نماینده خدا و مسیح برای آنان هستم اگر روزی ادعا کنم که هاله ای از نور به گرد سر خودم میبینیم کلامی جز "بیشین بینیم بابا حال نداری" دریافت نخواهم کرد؛ اما در مملکت با ایمان شما، اوضاع چنین نیست. حاضرم سلطنتم را در واتیکان بدهم و روزی در سرزمین شما بر مردم دین دار و معتقد و خوش سیرت شما رییس جمهور شوم. آه که نمی دانید چقدر آرزو دارم در مقابل مردمان فریاد برآورم که من با عالم غیب ارتباط دارم و خدا مرا در هاله ای از نور محافظت می کند و کسی به سخره ام نگیرد.
درود خدا بر مردم شریف و ساده دل شما که از مسخره کنندگان نیستند.
مردم ما حتی دیگر هاله نور بر گرد سر قدیسنی مثل سن دیه گو و سن فراچسکو را هم افسانه می پندارند. نفرین خدا بر سکولاریسم و آنان که رواجش دادند باد والا اگر هنوز در سرزمین ما دین از سیاست جدا نبود، فرمان می‌دادیم تا ناخن های منکرین هاله نور را بکشند. افسوس که اروپا از دست رفته است.

محمود گرامی
درایت شما در حل مشکلات لاینحل زبانزد همه است. از سوی دیگر من بنده پیر و ناچیز خداوند هستم که تمام توانم یا برای مناجات و موعظه صرف می شود و یا مخالفت با لوازم پیشگیری از حاملگی مثل کاندوم لعنت الله علیه. اما دنیای ما مشکلات دیگری هم دارد که از من برای حل آنها کار چندانی ساخته نیست و خوشحال خواهم شد که در نامه مفصلتان، ما را در آنها یاری کنید. مثلا علاقه عجیب برادران کشیش به همجنس بازی که هر از چندی هم اخبار آن به بیرون درز می کند. اخیرا هم که سخنان شما مبنی بر حق مسلم رواج یافته، بعضی از برادران دائما شعار می دهند "داشتن یک دوست پسر حق مسلم ماست!" و چشمانشان در آن لحظات برق عجیبی می زند.هیچ نوع مذاکره ای را نمی پذیرند مگر آنکه این حق برای آنان لحاظ شده باشد. تحریم ها هم که اثر نمی کند.
به نظر شما چکار باید کرد؟

فرزندم
هرچند که من هم مثل تمام پاپ های معاصر مجبور شده ام که از دخالت در سیاست پرهیز کنم و اگر سوگند خود در این رابطه را بشکنم، علاوه بر گناه کبیره، حقوق ماهانه ام هم قطع می شود اما صرفا بخاطر دین خدا ناگزیرم در مورد مساله هسته ای کشورتان و همینطور رابطه تان با امریکا اظهار نظر و موعظه کنم. آقای احمدی نژاد، از شما مصرانه خواستار آنم که سیاست های خود را با قاطعیت و بدون هیچ انعطافی دنبال کنید و در تمام زمینه ها هر عملی که رویارویی ایران و امریکا را تسریع و تقویت کند کوتاهی نکنید. خوشبختانه آقای بوش هم در همین مسیر گام بر می‌دارد.
من شما را در هیات صلاح الدین ایوبی و آقای بوش را به شکل ریچارد شیردل می بینم (هر چند که شما ملقب به محمود نورالدین هستید و مردم بوش را، جورجِ کله خر می نامند!) و باشد که روزگار پر جهادِ جنگ های صلیبی به کف با کفایت شما مردان خدا که مصمم و پراراده اید بازآفرینی شود تا در زیر پرچم کلیسا، امت مسیح باردیگر متحد شوند. روزی که غریو صدها هزار سرباز که عازم شرق هستند آسمان را به لرزه درآورد: "سلطنت کلیسا مستدام باد"، "عمر مقدست افزون باد ای پاپ"...
مطمئن هستم که شما و آقای بوش هم رویایی مشابه من دارید. بادا روزی که همه‌مان به آرزوهای خود برسیم.
قول می دهم به پاس این لطف شما، ریشه یهودیان را از روی زمین بکنم یا حتی مثل پسرعموی جدم، مرحوم آدولف، یهودیان و همجنس بازان را یکجا در آتش بسوزانم.

فدات شم
هم اکنون آوای ناقوس به علامت نماز شامگاهی به صدا درآمده و من باید نوشتن این نامه را تمام کنم. ای کاش می توانستم بجای موعظه برای برادرانی که چشمهای خیلی هایشان وقت نظاره من، به طرز عجیبی برق می زند، کار مفیدتری انجام دهم. مثلا فیلسوفها را به جرم ارتباط با شیاطین و بیگانگان دستگیر و محاکمه کنم. افسوس...
هزاران درودِ پسر، پدر و روح‌آلقدس بر شما باد

روشهای برخورد با نق زندن خانمها

 

اگر تصمیم گذران ادامه زندگی با همسر خود را دارید، باید بدانید که چگونه نق زدن ها را پیشبینی، حل و پیشگیری نمایید. در این بخش با این مسائل آشنا خواهید شد:



آن را پیش بینی کنید

1- اگر بـدون اینکه تماس بگیرید دارید دیر به خانه برمی گردید، خود را آماده نق شنیدن کنید. برایش گل آوره و بگویید که برای پیدا کردن یک مغازه باز جـهت خریـدن گـل مـجـبـور شدید کلی رانندگی کنید.

2- اغلب زنها در هنگام عصبانیت از خود علائمی ساطع میکنند. اگر او بطور غیر معمول ساکت است، شما را تحویل نمیگـیرد و یا کـلا متـفاوت از روزهــای دیگر بنظر می رسد، وقت آن است که به سراغ باد بزن بروید.

3- به او گوش دهید. چه بخواهید باور کنید چه نخواهید، اغلب زنها آنچه که به خاطرش دچار آزده خاطری شده اند را معمولا یک یا دو بار به ما گوش زد میکنند؛ ما حرف آنــها را نمی شنویم فقط بدلیل آنکه آنها بصورت رمز گونه بخصوصی صحبت می کـنـند کـه فقط برای زن هـای دیـگر قـابـل فـهم است. اما اگـر واقـعا درست گوش دهید، ممکن است به اندازه ای که بتوانید خود را از دست نق زدنهای جان کاه نجات دهید، متوجه حرفهایــش بشوید.

مشکل را حل کنید

1- روش خـارج از محدوده. هــمگی ما این متد را بطور ناخود آگاه انجام می دهیم، فقط باید تا آنجایی مهارت کسب کنید و به اندازه ای استعداد داشـتـه بـاشـید که هنگام اجرا هـمسرتان متوجه نشود که دارید از این روش استفاده میکنید. روش کار ایـن اسـت کـه سر خود را بعلامت موافقت تکان دهید، در حالی که حتی متوجه یک کلمه از حرفهای او نمی شوید لبخند زده و با او موافقت کنید. از یک گـوش بـشـنوید و از گـوش دیـگر بـیرون دهید. فقط آماده جواب دادن به سؤال " گوشت با منه؟" باشید اما اگر پرسید "بگو چی گفتم؟"، خدا به شما رحم کند.

2- روش "حق با تو است". ایـن متــد تـاثیر شگفت آوری دارد. وقتی شروع کرد، سـریـعا قضیه را فیصله میدهید. "میدونم عزیزم باید هفته پـیش چمن اضافه باغچه رو می زدم، بعصی وقتها حتی نمی دونم چرا یادم میره این کارای ساده رو هم انجــام بدم." احتمالا او از شنیدن این جملات متحیر شده و شما جان سالم بدر خواهید برد.

از آن پیشگیری کنید

1- عملی غیر منتظره انجام داده و هرگونه عامـل بـالقوه نق زا را خنثی کنید، خود را به انواع و اقسام سلاح های ضد نق مجهز نمایید.

2- قبل از اینکه نق زدن شروع شود سعی کنید بفهمید او از چه چیزی عصبانی است و مشکل را حل نمایید. اگر پیش گیری کنید همسرشما بهانه ای برای نق زدن پیدا نـکرده و میتوانید وقتتان را برای مسائل مهمتری همانند بازی Medal Of Honer صرف نمایید!

3- به رابطه تان پایان دهید.اگر نق زدنها بمرحله ای رسید که دیگر تحمل آنرا نداشتید و با وجود تلاشهای بسیاری تغییری حاصل نـشد، مــمکن است زمان آن رسیده باشد که به رابطه خود پایان دهید. البته این آخرین راه حل است.



جمع بندی کلی

همانگونه که قبلا اشاره شد، همسر شما بی دلیل شروع به نق زدن میـکند؛ این یکی از مسـائلی است که در روابـط طولانی مدت باید بهایش را پرداخت کنید. پس این کاملا به شما بستگی دارد که تا چه اندازه بتوانید مشکل را حل کنید.

بیاد داشته باشید اگر واقعا میخواهید همسرتان را برای خـود نگهدارید، باید او را بـهمراه همه عیوب و کاستی هایش بپذیرید، اما اگر نق زدن ها و مشاجرات کامـلا جـای اوقـات خـوش را گـــرفته و دیگر از دست شما کاری بر نمی آمد، باید فکری اساسی بنماییـد... بنابراین می توانید جستجوی جدیدی را برای یافتن یک زن جدید که بر سر شما نق بزند آغاز کنید!
__________________

زایمان در آب می‌تواند یک روش اصلی و مفید برای زنان کشورمان باشد

 

زایمان در آب یکی از روشهای جانشینی متقاضی خانم‌های زائو است که هیچ خطری را متوجه مادر و یا جنین نمی‌سازد و می‌تواند به عنوان یک روش اصلی و مفید برای زنان کشورمان مد نظر قرار گیرد.

موارد فوق در مقاله‌ای تحت عنوان "مزایا و کاربرد زایمان در آب" در نخستین کنگره سراسری انجمن متخصصین زنان، مامایی و نازایی شاخه خراسان که به تازگی در مشهد برگزار شد، توسط مژده قاسمی از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ارائه گردید.

وی در این کنگره اظهار داشت: درد زایمان یکی از شدیدترین دردهایی است که بشر در طول سالیان عمر خود تجربه نموده و زایمان در آب یکی از راههای رسیدن به زایمان بی‌درد است.

وی بیان کرد: این روش سالهاست که در کشورهای پیشرفته دنیا اعم از آلمان، آمریکا، استرالیا، کانادا و فرانسه در حال انجام است ولی هنوز در ایران به طور کامل شناخته نشده است.

قاسمی افزود: روش زایمان درآب نیاز به تداخلات مامایی را کاهش داده و برای مادر و بچه کم خطرتر است.

وی با اشاره به‌اینکه زایمان در آب به دو صورت تعریف می‌شود، افزود: روش اول "سیر لیبر در آب"(خانم باردار در هنگام دردهای فعال زایمانی وارد آب شده و تحمل درد برایش آسان‌تر می‌شود) و روش دوم "زایمان درآب" است.

این ماما تصریح کرد: در روش دوم یعنی زایمان در آب، خانم باردار در آب می‌ماند و زایمان به طور کامل در آب انجام می‌شود بطوریکه نوزاد زیر آب متولد می‌شود.

وی افزود: مطالعات نشان می‌دهد که در روش زایمان درآب مشکلات تهدیدکننده زندگی یا سلامتی در زنان زائو یا نوزادان مشاهده نشده و همچنین در این روش کاهش خونریزی، نیاز به استفاده مسکن کمتر و تجربه زایمان نیز رضایت بخش تر است.

وی همچنین گفت: تحقیقات نشان می‌دهد، تفاوت آماری معنی‌داری از لحاظ رفتاری بین بچه‌های متولد شده در زایمان آب و خشکی وجود نداشته است.

وی افزود: تاثیر روش زایمان درآب در میزان نیاز و انجام اپیزیوتومی (برش) در یک مطالعه آینده‌نگر روی دو هزار زایمان نشان می‌دهد که نیاز به اپیزیوتومی در یک سوم موارد نسبت به زایمان در خشکی کاهش یافت.

وی خاطرنشان کرد: در مطالعه دیگر میزان اپیزیوتومی از ‪ ۸۰‬درصد در زایمانهای معمولی به ‪ ۱۵‬درصد در زایمان در آب رسید.

قاسمی در پایان گفت: دلیلی برای نگرانی متخصصین زایمان و نوزادان در انجام روش زایمان با آب وجود ندارد و این روش می‌تواند به عنوان یک روش مفید و اصلی در کشور پیاده شود.

نخستین کنگره سراسری انجمن متخصصین زنان، مامایی و نازایی شاخه خراسان با شرکت حدود ‪ ۴۰۰‬نفر از متخصصان زنان و ماماها از سراسر کشور از ‪ ۲۳‬تا ‪ ۲۶‬مرداد ماه در مشهد برگزار شد.

۹ ساعت پیش

شعر

 

از محبت تلخها شیرین شود وزمحبت مسها زرین شود
از محبت دردها صافی شود وزمحبت دردها شافی شود
از محبت خارها گل می شود وزمحبت سرکه هامل می شود
از محبت سنگ روغن می شود بی محبت موم آهن می شود
از محبت حرن شادی می شود وزمحبت غول هادی می شود
از محبت نیش نوشی می شود وزمحبت شیر موشی می شود
از محبت شقم صحت می شود وزمحبت قهر رحمت می شود
از محبت مرده زنده می شود وزمحبت شاه بنده می شود

یه دختر خوب..........

 

یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمیشه
یه دختر خوب بیشتر از 3 ساعت توی حموم نمیمونه (نکته مهم المپیاد )
یه دختر خوب به خاطر بعضی مسائل چترش را باز نمی کنه
یه دختر خوب وقتی بلد نیست رانندگی کنه چرا باید زور بزنه و با گل پسرا کل کل کنه
یه دختر خوب توی روی مامانش وانمیسته و به خاطر قراری که داره (و سرکاره) 100000 تا دروغ نمیگه
یه دختر خوب از مثلاً 6 ساعت وقت کلاس خودش 5 ساعتش رو نمی پیچونه
یه دختر خوب یواشکی دست تو جیب باباش نمیکنه
یه دختر خوب تو سینما دست تو شلوار دوست پسرش نمیکنه
یه دختر خوب به خاطر اینکه بهش گفتن بی ادب گریه نمی کنه
یه دختر خوب جو نمیگیرتش و زود خودشو مثل بنگاهها به نمایش نمیزاره
یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمی داره بندازه رو سرش مثل روسری
یه دختر خوب عقده هاش رو با فرار از خونه خالی نمی کنه
یه دختر خوب با همسایشون که خوشگل تره لج نمیشه
یه دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش که پر از جوش و ککه باباشو اونقدر تو خرج نمی ندازه
یه دختر خوب وقتی بهش نگاه نمی کنن خود نمایی نمیکنه (به راههای مختلف) باز هم نکته تستی
یه دختر خوب باباش هر چی بگه گوش می کنه نمیاد پیش مامانش ننه من غریبم بازی درآره
یه دختر خوب بیشتر از 10 دقیقه توی WC نمی مونه (نکته مهمتر از کنکور)
یه دختر خوب هیچوقت بدون گواهینامه رانندگی نمیکنه که بعدش که گرفتنش اشک تمساح بریزه (این مورد رو من به عینه دیدم)
یه دختر خوب به خاطر منافع خودش حق خواهرش رو ضایع نمی کنه
یه دختر خوب وقتی معنی ترانه های خارجی رو نمیدونه مجبور نیست که واسه کلاس اونا رو گوش بده
یه دختر خوب توی قرار با پسر کلاس زورکی نمی آد و پدر کارمند بیچاره اش رو مدیرعامل و رئیس قلمداد نمی کنه
یه دختر خوب دیگه به دختر افغانی ها حسودی نمی کنه
یه دختر خوب وقتی از پسری خوشش اومد و داشت از حسودیش می ترکید 10000 تا عیب و ایراد روی پسر نمی زاره
یه دختر خوب شب زود نمی خوابه که صبح زود بیدار بشه که بتونه صافکاری و نقاشی کنه
یه دختر خوب خودش رو زوری توی دل کسی نباید راه بده
یه دختر خوب برای اینکه مورد توجه قرار بگیره اسمشو عوض نمیکنه (صغرا= هانی - کبری= مانی)
یه دختر خوب برای اینکه توی مهمونی تحویلش بگیرن قیافه نمیگیره و ادای آدم پولدارارو در نمیاره
یه دختر خوب پشت سر حتی حیوانات هم غیبت نمی کنه
یه دختر خوب از دماغ فیل نمی افته که نه؟
یه دختر خوب از اجرای هر گونه قرقره بازی (جت اسکی اسکیت و امثال اون) در مقابل پسرها خودداری می کنه
یه دختر خوب با 25897 نفر که تیریپ نمیریزه
یه دختر خوب اولاً دوچرخه سواری نمی کنه حالا می خواد بکنه بکنه جنبه هم داشته باشه
یه دختر خوب توی مسافرت به خاطر کسی که روش کلید کرده، باباشو توی منگنه قرار نمی ده که بابا تندتر برو!
یه دختر خوب عکسهای پسر خوشگلا مانند حمید گودرزی شادمهر عقیلی و … محمدرضا گلزار رو به در و دیوار اتاقش نمی چسبونه (جوابیه)
یه دختر خوب سوار هر ماشینی نمیشه پیکان 47 و امثال آن
یه دختر خوب وقتی لباس آنچنانی برای خودنمایی ندارد از دوستاش قرض نمی کنه
یه دختر خوب راه به راه از اون کوفتیا نمیماله که فردا هم سرطان بگیره و انتظار ترحم داشته باشه
یه دختر خوب اولاً اصلاً پیدا نمیشه خلاصه بگم یه دختر خوب باید خوب باشه نه اینکه ادای خوبا رو دربیاره
__________________

تفاوت های دختر ها و پسر های ایرونی

 

تفاوت های دختر ها و پسر های ایرونی

1- دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند

2- اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده!

3- یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه

4- یه پسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته افسرده میشه بعد با 3 تا مشکل کنار میاد و زندگیش رو میکنه اما تا کنون دختری که 3 تا مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در مرحله دو تا مشکل خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسه مشکلاتشون!!!

5- دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره!

6- دخترا می خوان سر پسرا کلاس بزارن اما در نهایت سر خودشون کلاه میره ولی پسرا می خوان سر هر موجود زنده ای که میبینن کلاه بزارن و در نهایت موفق میشن

7- اگر به یه دختر بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر خوبی و عاشقت میشه اما اگر به یه پسر بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر بی جنبه و جواد هستی دست به هر کاری میزنه تا از شرت خلاص شه!

8- نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن و .........هست.

9- دخترا فکر می کنن بهترین راه برای بهترین راه برای داشتن یک رابطه خوب و مداوم صداقت و راستگویی هستش ولی پسرا مطمئن هستند بهترین راه دروغگویی و گرفتن سوتی از طرف مقابله

10- دختر ها از درس و مدرسه بیزارند ولی پسر ها از درس و مدرسه فراری هستند!

11- پسر ها به هم حسودی نمی کنن اما دخترا به هم حسودی می کنن.

12- اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه شما سعی می کنید با اون دختر آشنا بشید ولی اگر خواهرتون دوست پسر داشته باشه شما قسم می خورید! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نیست کنید.

13- دختر ها زیر بار حرف زور میرن اما پسر ها خودشون حرف زور میزنن

14- اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه اما پسر ها در یک چمع فقط سوتی میدن

15- یک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه اما یک پسر اگر 24 ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون یکی دوست دخترش صحبت میکنه.

16- پسر ها میدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین ازش متنفرن ولی دختر ها نمیدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین طرفدارشن

17- یک دختر اگر با دوست پسرش به هم بزنه دیگه با هیچ پسری دوست نمیشه اما یه پسر اگر با دوست دخترش به هم بزنه با 3-4 تا دختر دیگه دوست میشه!

18- یک دختر اگر توی خیابون پسری ازش بپرسه ساعت چنده میگه:ساعت 7.اما یه پسر اگر یه دختر ازش ساعت بپرسه میگه :ساعت 7 و 2 دقیقه و 24 ثانیه,اینم شماره تلفن من ..... سر ساعت 9 منتظر تماستم!

19- اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه , پسره فکر می کنه که خیلی خوش تیپه ولی اگر یه پسر به یه دختر نگاه کنه دختره فکر میکنه که پسره چقدر بی چشم و رو هستش!

20- دختر ترشیده میشه اما پسر نه

21- بعد از خوندن این مطلب پسرا اول 2 دقیقه فکر میکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده و میگن خیلی باهال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب 2 ساعت حرص می خورن و فکر میکنن به شخصیت دخترای ایرونی توهین شده و در نهایت چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدن به نویسنده اش میل میزنن و فحش میدن

مشکلست

 

نویسنده: ایران من

دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلستیار زیبا گر هزارت وحشت از وی در دلستآن که در چاه زنخدانش دل بیچارگانپیش از این من دعوی پرهیزگاری کردمیزهر نزدیک خردمندان اگر چه قاتلستمن قدم بیرون نمی​یارم نهاد از کوی دوستباش تا دیوانه گویندم همه فرزانگانآن که می​گوید نظر در صورت خوبان خطاستساربان آهسته ران کآرام جان در محملستگر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوستسعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی هر که ما را این نصیحت می​کند بی​حاصلستبامدادان روی او دیدن صباح مقبلستچون ملک محبوس در زندان چاه بابلستباز می​گویم که هر دعوی که کردم باطلستچون ز دست دوست می​گیری شفای عاجلستدوستان معذور داریدم که پایم در گلستترک جان نتوان گرفتن تا تو گویی عاقلستاو همین صورت همی​بیند ز معنی غافلستچارپایان بار بر پشتند و ما را بر دلستهمچنانش در میان جان شیرین منزلستلیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست

وضعیت زنان قبل از دوران رضاشاه در ایران

 

 

 

زن افغان

زن ایرانی

زنان ایرانی

زن ایرانی در برقه 1928

زن ایرانی

زنان ایرانی

 

زنان در قاهره مصر

زن مسلمان مصری

زن مسلمان از هرزگوین

زن مسلمان در جفا

 

زن مسلمان فلسطینی

زنان در الجزایر

زنان در تریپولی، پایتخت لیبی

خاتمی از محل سکونتش هم اخراج شد

 

بر اساس حکم دولت احمدی نژاد
خاتمی از محل سکونتش هم اخراج شد

سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور پیشین ایران براساس حکمی که دولت احمدی نژاد برایش فرستاده است، مجبور به ترک منزلی شد که در آن زندگی می کند.

به گزارش خبرنگار روز، پس از آنکه دولت جدید سعی کرد در انواع کارشکنی ها با خاتمی وی را از ادامه فعالیت های سیاسی منصرف کند، که از جمله آن قطع حقوق و مزایای تیم حفاظتی و اخراج وی از دفتر سعدآباد بود، هم اکنون در اقدامی جدید وی را از منزل نیز محروم کرده است که این مساله به لحاظ امنیتی بسیاری از نزدیکان خاتمی را نگران کرده است.

گفتنی است در حال حاضر اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور پیش از خاتمی هم اکنون در منزلی زندگی می ‌کند که در دوران ریاست جمهوری اش از آن استفاده می‌کرد و دولت خاتمی هیچ گونه محدودیتی برای وی در استفاده از منزل و دفتر کار سابقش قائل نشده بود.

source: Roozonline
__________________

بلوغ

 

نویسنده: ایران.م

میدونی دوره بلوغ چرا سخته و آدم چرا اینهمه در این دوره اشتباه میکنه؟ به نظر من دلیلش اینه که آدم در این دوره از یک مرحله عبور میکنه و به یک مرحله جدید وارد میشه. در حالیکه هنوز وارد مرحله جدید نشده و مهارت نداره از ابزارها و ویژگیهای جدید این مرحله استفاده کنه و از نظر فیزیکی توانایی استفاده از اون ابزارها رو نداره و از جهت روحی و احساسی پختگی لازم رو کسب نکرده صرفا به خاطر ظهور یک سری علائم ظاهری و یا حرف مردم و یا دلایل سطحی دیگه شروع میکنه به استفاده از اون ویژگیها و خوب اینی میشه که میدونیم.

در بعضی مراحل زندگی ما همون اتفاقات دوباره رخ میدند، خیلی وقتها آدمهایی رو میبینیم که به علت عدم بلوغ کامل روحی با استفاده نا بجا از ابزارها و روشهای به ظاهر بیضرر باعث ضربه زدن به خودشون و اطرافیانشون میشن.

برای مثال توی یک مرحله ای ما به این نتیجه میرسیم که باید بدون خجالت حرف دلمون و بزنیم و تابوهای اجتماعی رو بشکنیم. بقول معروف رک باشیم و از گفتن حقیقتها خجالت نکشیم. در حالیکه توانایی تشخیص این رو نداریم که این رک بودن با بیشرمی فرق باید داشته باشه. رک بودن نباید باعث رنجوندن دیگران بشه و رک بودن به معنای بزرگتر جلوه دادن نیست.

از این مثالها خیلی زیاد میشه پیدا کرد. یکی از ویژگیهای مهاجرت و شروع یک زندگی جدید اینه که آدم تو سن بیست و چند سالگی باید بشه یک بچه نوزاد و کلی چیز جدید یاد بگیره و کلی فرهنگ جدید و هضم کنه. یک بار دیگه بالغ بشه، یاد بگیره خرید کنه، سوار اتوبوس بشه، با تلفن صحبت کنه، ورزشها و تفریحات تازه یاد بگیریم و یاد بگیریم مست کنیم و الی آخر.

به همین دلیل ما مهاجرها تو سن سی و چند سالگی باز بالغ میشیم، بعضیهامون تو سربالایی بالغ شدن میمونیم و سالها فقط پشت لبمون سیاه میمونه و آخرش هم ریش در نمیاریم!
بعضی هنوز هیچی نشده شروع میکنیم تیغ انداختن صورتمون و آخرش هم کسی نمیفهمه این صورت با تیغ صاف شده یا کوسه هستیم!

بگذریم، چیزی که میخوام بگم اینه که آدمها توی هر سنی ممکنه دوباره و چند باره بالغ بشن. بلوغ در هر چیزی دردآور و سخت هست. فقط میشه امیدوار بود هرچقدر ما تجربه دار تر میشیم و انسانتر میشیم این بلوغ برای خودمون و دیگران کمتر دردآور و سخت بشه.

نمیدونم، شاید هم اشتباه کنم. خودم این رو چندباره میخونم و اگه چیزی به ذهنم رسید دوباره مینویسم.

سر سفره عقد

 

تا حالا به نوع بله گفتن خانومها سر سفره عقد دقت کردین؟ بسته به گرایش یا علاقه هر
کسی یه جور بله میگه.

مثلا:

عروس عادی : با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه.)

عروس لوس: بع..........له... (عروسهای لوس رو باید فقط سپرد به داماد و حجله...)

عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن ... !)

عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ... اُ یس (این هم باید به سرنوشت عروس لوس برسه تا شاید آدم بشه)

عروس خجالتی: اوهوم (قابل توجه بعضیا)

عروس پاچه ورمالیده: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره.... ( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)

عروس رشتی: اووو اگر اهالی محل موافقند بنده مخالفتی ندارم

عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش، مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری میپذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش ... ( تو که مادر منو ** >>این ستاره ها یه حرف بدی بود که داماد به عروس زده بود ما هم سانسورش کردیم)

عروس داش مشتی: با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام ... (با عرض تشکر از داش اسی عزیز)

عروس زیادی مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین ... اعوذ با... منم شیطان رجیم یس و القرآن الحکیم .... الی آخر .... ( و در آخر ) نعم
(دلم به حال داماد مفلوکِ خاک بر سر میسوزه که احتمالا توی حجله عروس خانوم یه دور براش مفاتیح رو ختم میکنه تا بعد ... استغفر ا...)

عروس فمنیست: یعنی چی؟! چه معنی داره همش ما بگیم بله ... چقدر زن باید تو سری خور باشه چرا همش از ما سؤال میپرسن ! ... یه بار هم از این مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسین ... (اصولا این قوم فمنیست جنبه ندارن که بهشون احترام بذارن و یه چیزی ازشون بپرسن ... فقط باید زد تو سرشون و بهشون گفت همینه که هست میخوای بخواه نمیخوای هم چیز لقت

وزیر کشور خواستار تغییر نام مترو است

 

مدیر عامل مترو با اشاره به ملاقات روز گذشته خود با وزیر کشور گفت: وزیر کشور خواستار تغییر نام مترو به یک کلمه ایرانی شده است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس ، محسن هاشمی صبح امروز در همایش ترافیک تهران - چالش‌ها و راهکارها که در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد افزود: تاکنون کلماتی مثل به‌رو، تندرو، زیررو، ارایه شده، ولی مورد پسند وزارت کشور واقع نشده است.

مدیر عامل مترو اظهار داشت: سیستم حمل و نقل انبوه یکی از راهکارهای مناسب برای حل معضل ترافیک درکلان شهر تهران است که در این زمینه شهرداری تهران و دولت هزینه زیادی صرف کرده‌اند.
وی با اشاره به سیستم حمل و نقل ریلی گفت: این سیستم با نیروی برق حرکت می‌کند و به صورت هوایی و زیرزمینی و باتوانایی جابجایی انبوه مسافر است.

به اعتقاد مدیر عامل مترو ،قطار شهری پیش‌شرط توسعه پایدار ابرشهرها است.

وی در خصوص ایمنی مترو گفت: از آغاز به کار مترو تا کنون با وجود حدود یک میلیارد سفر دورن شهری حتی یک حادثه مرگ بار هم در مترو به وجود نیامده است.

هاشمی در خصوص احداث تراموای شهری در تهران گفت:‌برای احداث تراموا در برخی از نقاط شهر تهران، باید عبور و مرور خودروها متوقف شود و بعید است این طرح در تهران جوابگوی معضل ترافیک باشد، چرا که این کار بیشتر جنبه فانتزی دارد.

مدیر عامل مترو در پایان خاطرنشان کرد: برای قطارهای کلان شهر ایران تا 20 سال آینده 16 میلیارد دلار هزینه در نظر گرفته شده است.
__________________

از این به بعد کافی نت ها زنانه-مردانه می شوند

در تازه ترین دستورالعمل اداره اماکن نیروی انتظامی، صاحبان کافی نت ها 2 هفته فرصت دارند تا "اقدام به تفکیک جنسیتی کافی نت ها" کنند. در همین راستا ماموران اداره اماکن هر روزه به کافی نت های مختلف در سراسر کشور مراجعه و این موضوع را به مسئولین کافی نت ها ابلاغ می کنند. بر اساس این دستور العمل "در صورت عدم تغییر برنامه زمانی حضور آقایان و خانم ها ظرف مدت زمان تعیین شده" با متخلفین "برخورد قانونی" خواهد شد.

در ماه های گذشته کافی نت ها و شرکت های ارائه دهنده خدمات اینترنتی، ملزم به اجرای قواعد سفت و سخت مختلفی شده اند. از جمله اینکه می بایست از حضور دختران با "پوشش نامناسب" جلوگیری کنند. "خواهرانی که قصد استفاده از خدمات اینترنتی را دارند می بایست حجاب اسلامی را رعایت نمایند." این موضوع برای پسران نیز به همین صورت است و از ورود آنان با پوشش نامتعارف به کافی نت ها جلوگیری می شود.


البته رعایت حجاب اسلامی برای خانم ها سال هاست که الزامیست، اما نکته جالب توجه در این ضوابط جدید این است که محدوده "رعایت حجاب اسلامی" و "پوشش متعارف" اصلاٌ مشخص نشده است. و به همین دلیل همیشه موردی برای تعطیلی یک کافی نت پیدا می شود.

قابل پذیرش نیست

مسوول یکی از کافی نت ها در گفت و گو با خبرنگار روز می گوید: "در طول چند روز گذشته ماموران اماکن مرتب به محل کسب ما آمده و تذکر داده اند که باید روزهای زوج را به آقایان و روزهای فرد را به خواهران اختصاص بدهیم. این کار باید ظرف دو هفته انجام شود، در غیر این صورت مغازه را پلمپ خواهند کرد."

وی این طرح را فاقد هر گونه منطقی می داند و می افزاید: "خیلی غیر منطقی است که به مشتری خانم بگوییم: ببخشید. امروز کافی نت ما مردانه است. یا بالعکس. من اصلاٌ نمی دانم برای چه این طرح را اجرا کرده اند و چرا این گونه محدودیت ها را در مورد جوانان اعمال می کنند."

آزاده یکی از کاربران اینترنت نیز می گوید: "دیروز که به کافی نت محل سکونت خود مراجعه کردیم ناباورانه متوجه شدیم روزهای زوج مختص آقایان است و ما برای اینکه بتوانیم از خدمات اینترنت استفاده کنیم باید روزهای فرد مراجعه کنیم یا اینکه به کافی نت دیگری برویم." وی بعد از مکث کوتاهی می گوید: "البته اگر کافی نت دیگری باشد."

وی می افزاید: "در ماه های گذشته برخوردها در کوچه و خیابان ها سخت تر شده بود و جوانان را به خاطر نوع و رنگ شلوار یا مانتو بازخواست می کردند، حالا نوبت کافی نت ها شده. پس ما چکار کنیم؟"
آزاده می افزاید: "آخر همه جا که مسجد نیست. بالاخره هر جایی قواعد خود را دارد."

آرامش گورستانی

"وقتی خودمان فضا را برای ایجاد محدودیت مهیا می کنیم، قطعاٌ محدودیت های اجتماعی بیشتر خواهد شد". آرش، 24 ساله و دانشجوی علوم سیاسی ضمن بیان این مطلب می افزاید:" به نظر من مقصر اصلی در اعمال این گونه محدودیت ها خود جوانان هستند. جوانان ایرانی اعتراض را فراموش کرده اند و به جای برخورد اساسی به زندگی در سطح رو آورده اند."

وی ادامه می دهد:" جوان امروز- دختر و پسر – متاسفانه نه اهل فکر کردن و اندیشه هستند و نه فعالیت های فرهنگی و اجتماعی را جدی می گیرند. سطحی نگری وسطحی اندیشی در جامعه همه گیر شده است و همه این ضعف ها باعث می شود که کم کم نسلی تربیت شود که هیچ گاه و به هیچ چیز اساسی اعتراض ندارد. این مسئله برای جامعه هم خوب نیست. آرامشی گورستانی هیچ وقت به نفع جامعه نبوده و نیست".
وی با اشاره به اینکه بدنه جوان جامعه باید در مقابل این محدودیت ها مقاومت کند، می گوید:" هر چه بیشتر سکوت کنیم، محدود تر خواهیم شد. ما باید بیاموزیم که تاثیر گذار باشیم و در برابر تصمیمات غیر معقولانه ای که برایمان گرفته می شود، اعتراض مدنی بکنیم".

به هر حال دور جدیدی از محدود کردن جوانان در ایران آغاز شده است. پس از فیلترینگ سایت های خبری، که دسترسی درصد زیادی از جوانان را به این سایت ها با مشکل مواجه کرده، پس از برخوردهای قضایی و امنیتی با فعالین دانشجویی در دانشگاه ها و پس از موج فزاینده برخورد با" مصادیق بد حجابی"، اینک تفکیک جنسیتی کافی نت ها، دایره دور جوانان را تنگ تر می کند.

یک فعال اجتماعی می گوید:" این محدودیت ها، پاسخ های مناسبی از جامعه نخواهد گرفت. اما از طرف دیگر جامعه نیز به این ترتیب به نقش خود در روند حوادث پی می برد و اینکه بی تفاوتی، راه حل نیست".

محمد رضا خسروی

مشکل تنهائی

 

هیچ مشکلی در زندگی بقدر مشکل تنهائی مخرب نیست تحمل فقر ومسکنت البته دشوار است بیماریهای مزمن از نوع دردمفاصل ،سرطان ،سل وحشتناک است وبیماریهای عصبی وروانی نیز جانکاه می باشند اما تنهائی از همه این بیماریها بدتر است تنهائی را در کتب پزشکی روزمره امراض کشنده بحساب نیاورده اند اما از لحاظ دردهائی که عارض می شوند رنجی جانفرساتر از رنج تنهائی نیست .این مهم نیست که شما در خیابانهای تهران زندگی می کنید یا در دورافتاده ترین روستا فرقی نمی کند که شما صدها رفیق واشنا داشته باشید ویا در این دنیا هیچکس را نداشته باشید .بدترین نوع تنهایی در میان جمع به آدمی دست می دهد مخصوصا اگر آدمی حس کند که بحالت نزع بیفتد کسی نیست که بفریادش برسد می پرسید خوب چه می شود آیا راهی برای نجات هست ایا احتیاجی است که این بار را برای همیشه به دوش بکشید ؟ بعضی از دوستان تنهائی مطلق را با تنهائی اسیران در اردوگاههای نازی مقایسه می کنند البته این مقایسه مقایسه خوبی است ولیکن میان تنهائی که مورد بحث این مقاله است با تنهائی اسیران اردوگاهها یک فرق اساسی وجود دارد.دکتر کنتریپ رویای زن تنهائی را حکایت می کند که خودرادرسیاح چال کلیسائی محبوس می دیده واز تنهائی خود نزدزن زندانیان گله می کرده وزن زندانیان در جواب گفته اخر چرا گله می کنید کلید زندان در دست خودشماست .تراژدی اشخاص تنها این است که کلید مشکلشان در دست خودشان است ولیکن جرات نمی کنند قفل محبس خود را باز کنند درست است که این تراژدی است ولیکن راه حلی هم وجود دارد وآن اینست که وقتی آدمیزاد تنها این حقیقت را بپذیرد که او بدست خود خویشتن را محکوم کرده نخستین قدم رادر راه راهائی خود برداشته است حالا ببینیم چرا شما جرأت نمی کنید دیوارهای تنهائی خودرا بشکنید وزندگی جدیدی را براساس استقرار روابط دوستانه با همنوعان خود آغاز نمائید .چرا نمی توانید بر ترمزها وموانع درونی تان فائق آئید وبا مردم حشر ونشر سالم داشته باشید ؟ می دانم که جوابهای فراوانی در مورد این سئوالات به ذهنتان خطور می کنند مثلا ممکن است بگوئید همسایگانتان مهربا ن نیستند مردم خشن وبی محبت شده اند هیچکس در این شهر ظلمات حاضر نیست با شما معاشرت کند مردم می خواهند کلاه سرتان بگذارند وازقبل شما استفاده کنند تعداد جنایات روز افزونست .یکی بمن می گفت که (هیچکس بمن نمیرسد )دیگری می گفت (نمی دانم چگونه با مردم صحبت کنم اشخاصی که از تنهائی در رنجند عموما”می گویند ((شاید آدم خوش سیما وگیرائی نیستم ))ویا خیلی حقیرم .تحقیقات زیادی اخیرا”درباره مشکل تنهایی مردم بعمل آمده است البته هنوز خیلی چیزهاست که بر ما پوشیده است اما روی هم رفته از گذشته در یان باب بیشتر می دانیم مثلا می دانیم دلایلی که در بالا شرح دادم در حقیقت سرپوشی است روی مشکلات عمیقتر درونی .می پرسید کدام مشکلات پژوهش های علمی اخیر نشان داده است که آدمیزادگان تنها وقتی که می کوشند از لاک یا زندان تنهائی خود بیرون آیند عموما”با چهار مانع بزرگ روبرو می شوند .بعبارت دیگر آدمیان تنها با چهار خطر انچنان بزرگی مواجه هستند که حتی جرأت نمی کنند به ان نزدیک شوند وعلت تنهایی شان این است که چون جرات نمی کنند با خطرات مزبور از روبرو برخورد کنند اینست که عقب می نشینند واین عقب نشینی به صورت احساس تنهایی متجلی می گردد اینجاست که در محبس تنهایی می نشیند وشکوه سر می دهند که دنیا بی وفاست ومردمان نیز پیوسته بفکر آزار واذیت آنها هستند .دلم می خواهد باین چهار خطر دقیق شوید منظور این نیست که شما هم حتما با همه این چها خطر دست بگریبان هستید اما یقین دارم وقتی که خطرها رابرایتان شرح دادم حداقل یکی از انها را باز خواهید شناخت وبه من خواهید گفت (آره خودش هست مشکل من همین است )خودتان را در یک روز خوش آفتابی مجسم کنید خیال کنید که در این روز خوشتر از روزهای دیگر هستید آن وقت با خود بگویید : (بالاخره به تنهایی وبی حالی خود فایق آمدم ورفته رفته دارم از اعماق چاه تنهایی وانزوا بالا می آیم دارم عادت می کنم که با مردم بجوشم وقید وبندها وترمزهایی که مزاحم آزادی واستقال من بودند یکی بعد از دیگری پاره کنم برای خرید از خانه خارج می شوم ودکان دار حرف می زنم می خندم به ملاقات همسایگان خواهم رفت ) خوب می پرسید آن وقت چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی که لرزان قدم به میدان عمل می گذارید ومی خواهید انچه را که در خیال دیده اید به منصه ظهور وبروز برسانید می بینید که مثل فضانوردان نیرویی شگرف شما را به فضا پرتاب کرده وانواع واقام خطر هستی تان را تهدید می کند این خطر ها انچنان هراس انگیز است که یک دفعه تصمیم می گیرید که از خیر به انجام رساندن خیالهای خوش خود بگذرید به همان انزوا وتنهایی خویشتن ادامه بدهید ذیلا”این خطر ها را یکی بعد از دیگری تجزیه وتحلیل می کنیم .
نخستین خطر – آن است که حس می کنید دارید خفه می شوید در اعماق چیزی فرو می روید وبه وحشت می افتید روشن بگویم منظورم این است همینکه وارد حشر ونشر با مردم شدید حتی وقتی که دارید برای چند لحظه ای با یکی از همسایگانتان گفت وشنود می کنید این طور حس می کنید که همسایه دارد عقیده اش را به شما تحمیل می کند ودیریا زود وجودتان در چاهی خواهد افتاد ودیگر آنکه بوده اید نخواهید بود وشخص دیگری خواهید شدمثلا همسایه درباره اب وهوا ویا سیلست با شما صحبت می کند شما احساس می کنید که مجبورید یکایک کلمات او را تصدیق کنید وگرنه شخصیتتان فرو خواهد ریخت وبه همین دلیل ترس ووحشت بر شما مستولی می شود وشروع می کنید به تصدیق کلمات همسایه تا از فروریختن شخصیت خود جلوگیری کنید نتیجه آنکه حرفهای همسایه را چون وحی منزل تلقی خواهید کردباز روشن تر بگویم حس می کنید که همسایه غول آسا رشد کرده وحال آنکه شما بر عکس به صورت یک کوتاه قد باقی مانده اید وقادر نیستید از خودتان دفاع کنید خلاصه همسایه را آنچنان غولی بحساب می آورید که بر شما مسلط شده ودست وپایتان را بسته وزندانی تان کرده است دارید خفه می شوید و روی هم رفته از این وحشت دارید که این آدمیزاد غول مانند وجودتان را در معرض تهدید خطر مرگ قرارداده است بله من این همه را خفه شدن واحساس فرو رفتن در یک باتلاق تعبیر کرده ام به همین دلیل است که افرادی از تنهایی در رنجند واز تنها ماندن وحشت دارند قادرنیستند دیوارهای زندان را بشکنند واز زندان فرار کنند وبه مردم ملحق شوند از این وحشت دارند که شخصیت شکننده وآبگینه مانندشان توسط افرادی که با آنها ملاقات می کنند خورد وقلع وقمه شود این بود یکی از خطر های چهار گانه خطردوم – ترس از انفجار است انفجار درونی یعنی ترس ارز اینکه از درون در هم بریزند تنها چون می ترسند که از درون از هم بپاشند این است که از معاشرت با مردم وحشت دارند اگر کسی با این افرا دحرف بزند به وحشت می افتد که نکند مغزشان از کاربیفتد وباصطلا ح دیوانه شوند آنان که از تنهایی در رنجند تصور می کنند که نمی توانند مثل ادمیان دیگر در برابر این خطرات مقاومت کنند این است دومین خطر خیالی که هستی آنان را تهدید می کند سومین خطر- ترس از خود بیخود شدن است این کلمه نیز ممکن است مثل دو کلمه خفه شدن وانفجار برای شما تازگی داشته باشد اما فهمش دشوار نیست عواطف وهیجانات ما اگر غیر قابل تحمل باشند همانطوری که از خندق احتراز می کنیم تا در آن نیفتیم از نزدیک شدن به هیجانات پرهیز می نمائیم ونتیجه اش این می شود که از هر احساسی دوری اختار می کنیم اعم از اینکه این احساس مطبوع وخوشایند باشد وناخوشایند ونامطبوع آنچنان راه می روند که گوئی کرخ هستند آهسته می روند آهسته می آیند که گربه شاخشان نزند مردی می گفت (زندگی از نظر من مرده است دیگر قادر نیستم غذای خود را بچشم یا ببویم درست مثل این است که در رویا زندگی می کنم حقیقت این بود که وی آنچنان احساس عدم امنیت می کرد که باوجود آنکه تشنه زندگی بود از زندگی نفرت داشت و با وجود اینکه می خواست با همسایگان ویا دیگران معاشرت کند ولیکن این کار را نمی کرد ودر واقع جلوی همه خواهشها وآرزوهای خود را سد می کرد این حلات معمولا در زمان جنگ به کسانی دست می داد که اسیر دیکتاتورها بودند و آنها را غول خود را کوچولو حس می کردند اینان وقتی که با خبر می شدند که فلان رفیق یا آشنای شان را نازی ها توتوقیف کرده و یا به اردو گاههای اسیران جنگی فرستاده اند بخودی خود دچار یک قسم یی حسی و از خود بیخودی عاطفی می شدند درست مثل اینکه سوزنی به آنها زده اند که هیچ هیجانی از خود نشان ندهند و مثل چوب یا دیوار بی تفاوت باشند و در عین حالی که زندگی می کردند زندگی نمی کردند و رفتارشان در حقیقت بنحوی بود که گوئی به کلی وجود خارجی ندارند چهارمین خطر – احساس گناه می شوند حس می کنند که اطرافیان متوجهند که آنان در واقع چه هستند آخر آنها خود را بصورت جانی یا حیوانی می پندارند که لایق زندگی کردن نیستند اینست که دچار ترس جانکاهی می شوند و برای آنکه اطرافیان پی به ماهیت اصلی آنان نبردند از تصمیم خود منصرف می شوند بیدرنگ بزندان خود باز می گردند و در آن را قفل می کنند و دوباره به شکوه و شکایت همیشگی خود مشغول می شوند و خود را گناهکار بحساب می آورند این بود چهارمین خطر اگر شما هم از تنهائی در رنجید لابد حد اقل با یکی از چهار خطر روبرو شده اید اگر نگوئیم با همه آنها این ترسها و این خطر ها چیزهائی هستند که حتی حاضر نیستند آنرا بروی خودتان بیاورید چه رسد با ینکه آنرا با دیگران درمیان گذارید منظورم این است که می خواهید روی این ترسها سر پوش بگذارید اما اگر اماده باشید می توانید بعلت ان پی ببرید و در نتیجه خود را از شر آن رها سازید .این ترس ها سرگذشت وتاریخچه مفصلی دارند در روزگاری که هنوزشخصیت ان قوامی نگرفته بود وباصطلاح کودکی بیش نبودید دیگران شخصیت تان را بنحوی ار انحناء بحساب نیاوردند وتسلط خود را بر آن مسجل ساختند وآن را استشمار کردند با مبارزه ویا بکلی ترکش کردند نتیجه آن شد که وجودتان نتوانست خودی بنماید .بهر حال بایستی زندگی می کردید این بود که در برابر بزرگتران عقب نشینی اختیار نموده وتنهائی کردید خود را پنهان ساختید ودرهای ناگوار خارج را بر خود بستید تنهائی امروز شما نیز در واقع محصول عقب نشینی وقایم شدن در برابر بزرگترانست که در کودکی تنها وسیله دفاع تان در برابر بزرگتران بود .وقتی که بفکر می افتید که از این محبس تنهائی فرار کنید عوض آنکه خودرا آدم بالغی بحساب آوردید خود را مثل کودک کوچولوئی می بینید عوض انکه فعالانه وارد اجتماع شوید خود را تنها ومنزوی حس می کنید وخلاصه بجای آنکه خود را یک انسان واقعی بپندارید خودرا ک سایه یا شبح می بینید شما هیچگاه طعم زندگی واقعی را نچشیدید یأس می شود وقتی که تصمیم می گیرید زندان تنهالئی را فرو ریزید می بینید نمی توانید مثل اطرافیان خود به چنین کاری اقدام کنید اینست که دلمرده ومأیوس می شوید ومثل کودک بی پناهی دچار وحشت بی دست وپا می شوید می پرسید در این صورت آیا راه نجاتی دارد آیا قادرید کاری بکنید که بچه ترسوئی که در اعماق شخصیت تان خانه کرده است دوباره متوجه شود؟آیا می توانید فته رفته خود را تشویق کنیدآدم بالغ وفعال ومعاشرتی بشود اینها سئوالات مهمی هستند که بدون کمک روانکاو نمی توان بدان رسید ولیکن حالا می خواهم ببینم چکاری می توان برای شما کرد .دلم می خواهد این حقیقت را بپذیرید که علت تنهائی شما اینست که با وجود اینکه ظاهرا”آدم بالغی هسیتد که مثل همه دوتا گوش ودوتا چشم دارید ولیکن هسته مرکزی شخصیتان هنوز کودک باقی مانده ووارد گود زندگی نشده است ما بالغ بدنیا نیامده ایم بلکه کودک متولد شدیم وبعد رفته رفته رشد کردیم تا بالغ شدیم منتها تا مدتی وابسته به دیگران بودیم البته اگر در این دوران وابستگی راضی وکامیاب شده باشیم رفته رفته خواهیم توانست بمرحله استقلال وعدم وابستگی نائل آییم .از اینکه از شما خواسته ام بپذیرید که هسته مرکزی شخصیت تان همچنان کودک ونابالغ باقی مانده است خجالت نکشید بلکه فراموش نکنید که هزاران نفر مثل شما هستند از این گذشته متوجه باشید که علت مشکل تان خودتان نیستید یعنی تقصیر شما نیست ودر نتیجه شما را نمی شود سرزنش کرد البته اگر اقدامی نکنید که این مشکل بر طرف شود آنوقت می توان شما را ملامت کرد .مطلب مهم اینست که چگونه می توانید من واقعی شخصیت خودتان را تشویق کنید که دوباره متولد شود ورشد کند وقدم به قدم در راه بلوغ وپختگی گام بر دارد؟چگونه می توانید آن حالت استقلال وبی قیدوبندی مطبوع را در خودتان بوجود آورید ؟ ذیلا”راههای را ارائه می دهم که اگر هر روز بدان عمل شود خیلی زود وارد سرپختگی وبلوغ خواهید شد واز تنهایی بیرون خواهید آمد سعی کنید عشق ومحبت دیگران را قبول کنید وشاکر باشید می گوئید (آخر هیچوقت اقبال این را نداشتم که کسی دوستم داشته باشد )شما اعتقاد راسخ دارید با اینکه تنهاترین فرد دنیا هستید زیرا هیچوقت عشق ومحبتی به سراغتان نیامده است این صدای اعتراض همان بچه ایست که درونتان خفته است ومن خیلی خوب مشکل شمارا می فهمم بهر حال دلم می خواهد تا آنجا که امکان دارد به آنچه گفتم عمل کنید سعی کنید محبت دیگران را قبول کنید و شاکر باشید ممکن است بپرسید (کدام محبت کدام عشق )لحظه ای با من فکر کنید اگر روز آفتابی مطبوعی است می توانید محبت خورشید را قبول کنید وراه قبول محبت این است که برای فرار از آفتاب عینک دودی به چشم بزنید چند لحظه ای یک صندلی بردارید ودر برابر آفتاب بنشینید بکوشید فایده آفتاب را در وجود خود حس کنید ممکن است بگوئید (اگر روز باران گرفته ای بود چکار کنم )عیبی ندارد اگرباران به پنجره می زند یک صندلی بردارید ودقایقی چند جلوی بخاری خوب خودتان را گرم کنید شعله های درونی بخاری را تماشا کنید واجازه بدهید نیروی حرارتی بخاری وفایده ای که از گرم شدن می برید در اعماق وجودتان موثر واقع شود آرام بگیرید وحس کنید که حالا دارید گرم می شوید چیزی هست که شما را دوست دارد گرمتان می کند دقایق خوش ومطبوعی برایتان بوجود آورده است وقتی که موقع شب به رختخواب رفتید پتوی گرم را خوب بخود بپیچید یقین پیدا کنید که راحتید گرمید ومورد محبت واقع شده اید با خود بگوئید (دوستم دارند تحملم می کنند عزیزم می دارند ودر میان امواج گرمای مطبوعی که وجودم را در بر گرفته اند احساس امنیت وخوشی می کنم )اگر به این تمرین عمل کنید خیلی زود آن کودک ناکامی که در اعماق وجودتان هست کامیاب خواهد شد و از تنهائی بیرون خواهید آمد . ثانیا”- بد نیست آهسته با خود بگوئید (من خودم هستم )خودتان را گرامی بدارید قبول کنید که خیلی ارزنده هستید ورفته رفته دارید به مرواریدهای نایابی که در اعماق دریای وجودتان هست وخود از آن خبر نداشتید دست می یابید پیوسته با خود بگوئید من خودم هستم سعی کنید قوای حیاتی خود را که تا کنون از آن استفاده نمی کردید بکارببرید فراموش نکنید که انسان هر جور که فکر کند بهمان قسم زندگی می کند اگر بد فکر کنید بد برایش پیش می آید وهمین طور بر عکس .ثالثا”-افکار مثبت را در خیال مجسم کنید و اینست روانکاو بزرگ می گوید وقتی که بچه هنوز نوزادی بیش نیست و نمی تواند چشمش را بجایی بدوزد وخیره سازد وقتی که گرسنه می شود و یا محبت می خواهد پستان مادر را در خیال مجسم می کند وبدین ترتیب موجب می شود که پستان (ظاهر )شود ودر نتیجه از محبت وغذای مادرانه سیراب گردد این عادت بچه ها یکی از بزرکترین مواهبی است که بما ارزانی شده است خوشبختی و استقلال ما بدان بسته است واساس قدرت وپیشرفت ما را تشکیل می دهد چطور؟بدین معنی که اگر قادر باشید مثل کودک خوبی ورضایت وکامیابی را در خیال مجسم کنید دست آخر موجب می شود که این چیزها را برای خود بوجود آورید .چنانکه قبلا”گفتم هر طور فکر کنید همانطور برای شما پیش می آید بعبارت فلسفی وجود ما چیزی جز فکر ما نیست ما همان هستیم که فکر می کنیم اگر فکر توفیق یا خیال پیشرفت در سر بپروریم موفق وپیشرو می شویم وباالعکس .به انچه گفتم عمل کنید حوصله داشته باشید مخصوصا”وقتی که دلتان نمی خواهد به این تمرین ها عمل کنید آنوقت بدان عمل کنید چه بدین واسطه آن موجود ناکام رادر نهادتان خفته است بار دیگر به یک تولد مجدومیمونی هدایت کرده اید.پس از مدتی خواهید دید که خطرات چهار گانه بالا یکی بعد از دیگری مرتفع خواهند شد واحساس تنهائی شر خود را از سرتان وا خواهد کرد .
__________________

آفرین به این زن

 

اردیبهشت داغ تهران، اتوبوس خط تجریش-انقلاب...ناگهان زنی با این هیبت و هیات سوار اتوبوس می شود، مقعنه اش را به دست گرفته و نگاههای شگفت زده مردم به خودش را رصد می کند!

عکس گرفتن از این صحنه واقعا مشکل بود، چون هنوز از فمینیست بودن یا مجنون بودن مشارالیها اطلاعی در دست نبود و ممکن بود هر آن به سمت من و دوربین حمله ور شود، ولی با موفقیت عکاسی شد و بعد از شلیک ! دوربین سالم به پایگاه خود بازگشت



aliamer3425 is online now