متن کامل نامه بوش به احمدى نژاد را اندکی پیش روزنامه ایچنا- چاپ شانگهای- مخابره کرد. در این نامه آمده است:
«آقای محمود احمدی نژاد
رییس جمهور جمهوری اسلامی ایران؛
نامه ارسالی شما از طریق سفارت سوییس، حافظ منافع ایالات متحذه امریکا در ایران، دریافت شد. بسیار خوشحال هستم که سرانجام باب تعامل و گفتگو بین دو کشور بزرگ و اثرگذار جهان یعنی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا با این نامه باز شده است. همچنین درایت شمار را در تنظیم آن متن مصلحانه میستایم که به جای پرداختن به مسایل بی اهمیتی نظیر نفت به ذغدغههای بزرگتر بشری پرداخته بودید. این نشان میدهد که ما و شما در یک چیز با هم اتفاق نظر داریم و آن همان است که شما ایرانی ها به آن "کار را به کاردان بسپار" میگویید. به عبارت بهتر شما قبول دارید که دخالت در کارهای کم اهمیت مربوط به زمین بر عهده ما باشد و تعیین تکلیف در مورد امور آسمانی به عهده شما. کاملا موافقم به شرط آنکه به کاهش بهای نفت کمک کند!
آقای رییس جمهور
گمان میکنم – فارغ از اوضاع و افکار عمومی حاکم بر تهران و واشینگتن- من و شما در بسیاری از مسایل مثل هم فکر میکنیم.
مثلا شما از این نگران هستید که ما عراق را 50 سال به عقب برگردانیم و ما هم از این نگران هستیم که شما ایران را 50 سال به عقب برگردانید! شما نگران این هستید که ما صدها میلیارد دلار از خرانه چند کشور بیگانه برداریم و صرف هزینههای خودمان غیرضروری کنیم و ما هم نگران این هستیم که شما صدها میلیارد دلار از خزانه کشور خودتان بردارید و صرف هزینههای نامربوطِ دیگران کنید!
یا مثلا شما از من میپرسید: " چرا چنین مخالفت گسترده اى با برگزارى همه پرسى انجام مى شود؟ " و من هم از شما میپرسم " چرا چنین مخالفت گسترده اى با برگزارى همه پرسى انجام مى شود؟ " منتها شما از رییس جمهور امریکا در مورد همهپرسی در "فلسطین" میپرسید و من از رییس جهمور ایران در مورد همهپرسی در "ایران"!
در حقیقت حتی من فکر میکنم که ما حتی در مورد مساله اسراییل هم یکسان عمل میکنیم: من طوری در مورد اسراییل و هویت تاریخیِ آن صحبت میکنم که در نهایت به سود منافع امریکا باشد و شما هم طوری در مورد اسراییل و هویت تاریخی آن حرف می زنید که در نهایت به سود منافع امریکا باشد!
آقای رییس جمهور احمدی نژاد
قطعا میدانید که من نه آموزگارم و نه مانند شما سواد آکادمیک و دانشجو دارم. اما تا آنجا که آقای سازگارا به من گفتهاند شما در رشته مهندسی عمران که یک رشته فنی است تحصیل کردهاید و در دانشکدهای فنی از دانشگاه علم و صنعت نیز تدریس کردهاید. بنابراین من نمیفهمم که چطور دانشجویان مهندسی، در کلاسهای فنی با شما که معلمشان بودهاید در مواردی نظیر سیاستهای امریکا، صلح جهانی، آمورههای مسیح(ع) و لیبرالیسم بحث می کردهاند و شما نیز تاریخ جنگهای جهانی و هولوکاست را به آنها آموزش میدادهاید!
آیا مفهوم "رشتههای مهندسی" در ایران به معنای همان چیزی است که در سایر جاهای دنیا به آن "علوم انسانی" میگویند ؟ یا واقعا شما به کسی که قرار است سد و جاده و ساختمان بسازد در مورد تاریخ و فلسفه و دین و سیاست آموزش میدهید؟! اگر اینگونه است پس بی جهت نیست که چند برابر تلفات کلِ ارتشهای خاورمیانه و آسیا، هر سال تلفات جادهای دارید و با هر زلزلهی متوسطی، دهها هزار نفر در ایران کشته میشوند!
آقای احمدینژاد عزیز
البته نمیخواهم با این نامه در امور داخلی کشور شما دخالت کنم و اصولا گزینه نظامی را ترجیح میدهم ولی به آن دسته از مردم و یا دانشجویان که به نوشته شما دایما "نقشه 60 سال پیش جهان را نگاه میکنند و دنبال اسراییل میگردند و نمیتوانند آنرا پیدا کنند" توصیه می کنم تعداد کشورهای جهان در آن تاریخ را از روی نقشهها و کرههای قدیمی بشمارند و با تعداد کشورهای جهان در حال حاضر مقایسه کنند، تا آرام بگیرند و بگذارند ما هم آرام باشیم.
گذشته از اینها من گمان میکنم بهتر است اگر برایتان مقدور نیست تا به دانشجویان رشتههای مهندسیتان درسهای فنی بیاموزید، دست کم تعدادی نقشه و کره جغراقیایی جدید برای آنها تهیه کنید تا اینقدر مجبور نباشند اسراییل را بر روی نقشهها و کرههای 60 سال پیش پیدا کنند! (ایالات متحده امریکا حاضر است تحریمهای ایران را در خصوص فروش تعداد معدودی نقشه و کره جدید توسط شرکتهای امریکایی به موسسات ایرانی را لغو کند به شرط آنکه ایران هم کلیه فعالیتهای غنیسازی خود را فورا به حالت تعلیق درآورد!)
آقای محمود احمدینژاد
شما در نامهی طولانیتان یک سطر را به مسایلی که باید برای ایرانیها خیلی مهم باشد مثل " کودتاى ۱۳۳۲ و به تبع آن سرنگونى رژیم مشروع وقت، مخالفت با انقلاب اسلامى، تبدیل سفارت به مقر حمایت از فعالیت هاى مخالفان جمهورى اسلامی، حمایت از صدام در جنگى که علیه ایران به راه انداخت، مورد اصابت قرار دادن هواپیماى مسافربرى ایرانى و مسدود کردن دارایى هاى ملت ایران" اختصاص دادهاید و در مقابل 12 صفحه در مورد مسایلی که برای شهروندان امریکایی مهم است مثل وضعیت روحی سربازان امریکایی در عراق، هرینههای سرسام آور جنگ عراق و دفاع از اسراییل برای مالیاتدهندگان امریکایی، یازده سپتامبر و عوامل آن، کودتاها در امریکای لاتین، بیخانمانهای ایالات متحده و دستورات عیسی مسیح(ع) نوشتهاید.
این نشانه حسن نیت شماست و من از طرف ملت و دولت امریکا از شما سپاسگزارم که حتی در این شرایط بحرانی و در این مجال و موقعیت تکرار ناشدنی نیز، آنقدر مهربان و از خودگذشتهاید که به جای کشور و ملت خودتان به فکر ایالات متحده و ساکنان آن هستید. مطمئن باشید هیچ رییسجمهور در طول تاریخ مانند شما عمل نخواهد کرد!
همکار عزیز
متاسفانه بیش از این وقتی برای پاسخ به نامه شما ندارم وباید برای گروهی از نیروی دریایی که ذر قالب سه ناو هواپیمابر عازم خلیجِ همیشه فارس ایران هستند، عازم یکی از بنادر شوم. به هرحال صمیمانهترین تشکرات خود و همکارانم به ویژه خانم رایس را از اینکه با درک موقعیت ما، نامهتان را طوری تنظیم کردید که کوچکترین خللی در تلاشهای ما در خصوص اجماع جهانی بر علیه ایران وارد نساخت، تقدیم دارم.
با سپاس و احترام
جورج بوش کوچک
رئیس جمهور ایالات متحده امریکا
پی نوشت: راستی دوست عزیز
چون نه در امریکا و در هیچ کجای جهان، هیچ سفارتخانه و حتی شخصی حافظ منافع ایران نیست؛ مجبورم این نامه را با یک کبوتر ارزان قیمت چینی بفرستم یا اینکه وقتی خودم آمدم ایران آنرا بهت تحویل بدهم. امیدوارم راه اول کمتر طول بکشذ!
جورج»