اخبار-مقاله-موزیک و.....

ای دوست تا که هستم ندانی کیستم یک وقتی سراغم آیی که من نیستم

اخبار-مقاله-موزیک و.....

ای دوست تا که هستم ندانی کیستم یک وقتی سراغم آیی که من نیستم

علائم علاقه مندی مردان به زنان

مردان زمانیکه نسبت بچیزی یا کسی علاقه داشته باشند بصورت غیر ارادی و ناخداگاه حرکات جسمانی بخصوصی از خود نشان میدهند که  نشانگر وجـود اشتیاق نسبت به آن چیز یا فرد است. در این قسمت برخی از این علائم را یادآور میشویم.

نزدیک آمدن

اگر مردی علاقمند باشد، به شـما نزدیـک می شود، شکمکش را تو  و سینه اش را جلو میدهد، صاف می ایستد و سپس  ژست گرفتن شروع میشود...!

ژست

*دستش را به طرف گلویش برده و کراوات خود را صاف میکند

  • یقه اش را میزان میکند
  • گرد و غبار فرضی روش شانه هایش را میتکاند
  • آستین، پیراهن و لباسهای دیگر خود را مرتب و صاف میکند
  • موهایش را مرتب میکند.

    قلاب کردن شست در کمربند  

    این عمل به معنای ابراز و بیان قدرت و صلابت مردانگی بوده و فرد سعی در نشان دادن قدرت و توانگری خود میکند.

    حالت بدن 
    وضعیت بدن یک نشانه است، اگر او علاقمند باشد، به سمت شما قرار خواهد گرفت. اگر در حال نشستن پایش به سـمت شما اشاره نماید، این یک علامت خوب خواهد بود.

    خیره شدن 

    خیره شدن به شما حتی چند ثانیه بیشتر از حد لزوم، همراه گشاد کردن چشم ها به معنای نشان دادن چراغ سبز است.

    نگاه معنی دار 
    به حالت نظاره سه ضلعی او توجه کنید:

    - چشم در چشم
    - سپس بسوی دهان و چانه
    - بسمت قسمت های دیگر بدن  
    - برگشت دوباره بسمت چشم ها بفرمی سه ضلعی

    دست به کمر ایستادن

    این حالت ایستادن برای بزرگتر جلوه نمودن و ابراز آمادگی برای گرفتاری و درگیری است!
     

    نشانه های دیگر

    • بالا بردن ابروها
    • جدا شدن لب ها از یکدیگر
    • تکان خوردن لبه های بینی
    • بازی کردن با جوراب و بالا کشیدن آن
    • برانداز کردن طرف مقابل
    • باز و بستن دکمه ژاکت
    • لمس نمودن صورت خود هنگام صحبت
    • فشردن دسته عینک

     



  • سکته مغزی به علت صداهای ناگهانی

    محققان معتقدند: وجود حرکات ناگهانی به دنبال صداهای بلند می تواند تاثیر منفی بر مغز انسان گذاشته و احتمال بروز سکته مغزی را در افراد تحت تاثیر این صداها افزایش دهد.

    متن خبر محققان معتقدند: وجود حرکات ناگهانی به دنبال صداهای بلند می تواند تاثیر منفی بر مغز انسان گذاشته و احتمال بروز سکته مغزی را در افراد تحت تاثیر این صداها افزایش دهد.
    به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر، تحقیقات پژوهشگران نشان می دهد حرکت های ناگهانی نظیر از جای پریدن یا صداهای ناگهانی نظیر صدای زنگ در، می تواند نقطه آغاز سکته مغزی شود.

    بر اساس این گزارش، پژوهشگران 150 فرد مبتلا به سکته مغزی را مورد بررسی قرار داده و دریافتند که از هر پنج مورد فرد مبتلا به سکته مغزی در یک مورد شدت بیماری به علت شرایط بدنی و صدای بلند ناگهانی نظیر درخواست کمک و یا دیگر وقایع غیر منتظره تقریبا دو ساعت پیش از شروع سکته مغزی، افزایش یافته است.

    بر پایه این گزارش، نتایج تحقیقات انجام شده نشان می دهد فعالیت فیزیکی سنگین می تواند در کمتر از یک ساعت از طریق خروج ذرات پلاکت از شریانها و انسداد رگها، باعث آغاز حمله قلبی شود.

      

    زرده تخم مرغ موجب تسریع در بهبود زخم سوختگی می‌شود

    چهارشنبه 18 خرداد 1384  

    دانشیار دانشگاه علوم پزشکی قزوین گفت:زرده تخم‌مرغ موجب تسریع در بهبود زخم سوختگی می‌شود.

    دکتر "غلامرضا حسن‌زاده" روز چهارشنبه در گفت وگو با خبرنگارایرنا افزود:
    اسیدهای موجود در زرده تخم مرغ باعث ایجاد چنین خاصیتی در آن می‌شوند.

    وی با بیان اینکه آزمایشی در این رابطه بر روی موش‌های ازمایشگاهی صورت گرفته‌است ،افزود: دراین ازمایش‌ها زخم‌هایی که با زرده‌تخم‌مرغ درمان شدند، التهاب و خونریزی کمتری نسبت به سایر روش‌ها داشتند.

    به‌گفته وی مطالعات نشان می‌دهد، عواملی که سبب افزایش جریان خون و کاهش التهاب در بدن می‌شوند، روی ترمیم زخم سوختگی اثر مثبت دارند که اغلب این مواد در زرده تخم مرغ نیز موجود هستند.

    دکتر حسن زاده با بیان این مطلب که زرده تخم مرغ از دو طریق موجب ترمیم زخم سوختگی می‌شود، افزود : مواد موجود در زرده تخم مرغ موجب شل شدن عضله صاف دورگی شده و درنتیجه اتساع رگی را منجر می‌شود و از سوی دیگر زرده تخم مرغ موادی را تولید می‌کند که بهبود زخم را سرعت می‌بخشد.

    وی درپایان اضافه کرد: باتوجه به اثرات درمانی فوق‌العاده ترکیبات زرده تخم مرغ در ترمیم سوختگی و ارزان و در دسترس بودن و سادگی استفاده از آن، استفاده از این ماده موثر در ترمیم زخم سوختگی‌ها پیشنهاد می‌شود.


    یک نمایشنامه در یک پرده

                        یک نمایشنامه در یک پرده

    معین :معاونت حقوق بشر به راه می اندازم و گزارش اوضاع حقوق بشر را به ملت می دهم .
    آنها :روزنامه هایتان را تعطیل می کنیم و در رادیو تلویزیون خبر گزارشهایتان را پخش نمی کنیم .
    معین:از متهمین در دادگاهها استفاده می کنم.
    آنها :از وزارت تا زندان راه درازی نیست.باور نداری از عبدالله نوری بپرس .
    معین :از محذوفین این سالها استفاده می کنم .
    آنها:خاتمی با ما راه اومد استیضاح رییس جمهور خیلی هم خفن نیست .
    معین :اگر بیایم واکنش رییس جمهور امریکا در حد ابراز تاسف متوقف نخواهد ماند .
    آنها: مسوول قوه ی مجریه رو چه به سیاستهای کلان نظام .
    معین : اصلاحات یک گام به پیش .
    ما :چی جوری؟


    علت دیوانگی

                                                 علت دیوانگی !

    پزشک قانونی به تیمارستان دولتی سرکشی میکرد- مردی را میان دیوانگان دید که به نظر خیلی باهوش می آمد . او را پیش خواند و با کمال مهربانی پرسید که :  
    - شما را به چه علت به تیمارستان آورده اند ؟
        مرد در جواب گفت:
    - آقای دکتر بنده زنی گرفته ام که دختر ۱۸ ساله داشت . یک روز پدرم از این دختر خوشش آمد و او را گرفت ! و از آن روز - زن من - مادرزن پدر شوهرش شد .
    چندی بعد دختر زن بنده که زن پدرم بود-پسری زائید -این پسر-برادرم من شد-زیرا پسر پدرم بود.
    اما در همان حال نوه زنم و از این قرار نوه بنده هم می شد. - و من پدربزرگ - برادرناتنی خود شده بودم . چندی بعد زن بنده - پسری هم زائید ! و از آن روز زن پدرم - خواهر ناتنی پسرم  و ضمنا مادر بزرگ او شد- در صورتی که پسرم  برادر مادر بزرگ خود و ضمنا نوه او بود .

    از طرفی چون مادر فعلی من-یعنی دختر زنم ! - خواهر پسرم می شود - بنده ظاهرا خواهرزاده  پسرم شده ام- ضمنا من پدر مادرم و پدر بزرگ  خودم  هستم - پسر پدرم  نیز هم برادر وهم نوه من است.

     - آقای دکتر! اگر شما هم به چنین مصیبتی گرفتار می شدید- قطعا کارتان به تیمارستان کشیده می شد !!!

    مولف - من هم دارم دیوانه می شوم !!!!

    نجات معجزه آسا

    سه شنبه 10 خرداد ماه 1384   

     86 نفر که کشتی
    حامل آنان در اقیانوس خراب شده بود به طرزی معجزه باور نکردنی نجات داده شدند.
    به گزارش بی بی سی ، این مهاجران که بیشترشان نوجوانانی از اکوادور و پرو بودند مدت 3 روز در دریا سرگردان بودند.
    کشتی نزدیک جزیره کوکاس در 600 کیلومتری ساحل کاستاریکا سرگردان بود.
    گفته می شود قاچاقچیان پس از خرابی کشتی ، آن را رها کرده و هنگام رفتن رادیو و وسایل مخابراتی آن را با خود بردند.
    سرنشینان کشتی در نامه ای که داخل یک بطری گذاشته بودند تقاضای کمک کرده بودند که ماهیگیران آن را یافتند و ماجرا را خبر دادند.
    سرنشینان کشتی می خواستند به گواتمالا و از آنجا به مکزیک بروند.

    کاندیداها


    خاتمی
    یه روز همه کاندیداها سعی می‌کردند ادای خاتمی را درآورند. یکی مثل خاتمی تیپ می‌زد، یکی مثل خاتمی حرف می‌زد، یکی مثل خاتمی با هنرمندان رفت و آمد می‌کرد و یکی هم مثل خاتمی اعلام کاندیداتوری می‌کرد. فقط یک نفر بود که هیچ کاری شبیه خاتمی نمی‌کرد. سراغ او رفتند و گفتند: آفرین به تو که ادای خاتمی را در نمی‌آوری
    گفت: وقت من را نگیرید، دارم روی نظریه گفت‌وگوی تمدن‌هایم کار می‌کنم!

    اصلاح‌طلب
    یه روز یه کاندیدای اصولگرا خیلی ژست‌های اصلاح‌طلبانه می‌گرفت. ازش پرسیدند: شما اصلاح‌طلبید؟
    گفت: ممنون چشماتون قشنگ می‌بینه!

    دوست ناباب
    یه روز از یه کاندیدایی که هیچ شانسی برای پیروزی نداشت پرسیدند: شما چرا کاندیدا شدید؟
    گفت: دوست ناباب!

    انگیزه
    یه روز از یه کاندیدایی که هیچ چیزش به ریاست جمهوری نمی‌خورد، پرسیدند: انگیزه شما از حضور در انتخابات چی بود؟
    گفت: من انگیزه‌ای نداشتم، بار خورد، ما هم اومدیم!

    عدالت
    یه روز از یه کاندیدای مدافع عدالت اقتصادی پرسیدند: نظرشما درباره زندانیان چیه؟
    گفت: قول می‌دهم به صورت عادلانه بین همشون کمپوت توزیع کنم!

    گریه
    یه روز همه کاندیداهایی که در انتخابات شکست خورده بودند، عقب وانت سوار شدند که سر کار و زندگی‌شان بروند. یکی از آنها خیلی مظلومانه گریه می‌کرد. پرسیدند: حالا که چیزی نشده چرا اینقدر گریه می‌کنی؟
    گفت: می‌خوام جلو بشینم!

    آسفالت
    یه روز یه کاندیدایی خیلی خاکی بود، شهرداری آسفالتش کرد!

    تحریم
    یه روز یه رأی‌دهنده وارد یک ستاد انتخاباتی شد و پرسید: شما به دموکراسی معتقدید؟ اعضای ستاد گفتند: نه بابا، دموکراسی کیلویی چند است؟
    رأی‌دهنده گفت: همین شماها با این عقایدتون ما رو به این روز انداختید، من انتخابات رو تحریم می‌کنم.
    فردا رأی‌دهنده وارد ستاد انتخاباتی بغلی شد و پرسید: شما به دموکراسی معتقدید؟ اعضای ستاد گفتند: بله، دموکراسی تاج سرماست.
    رأی‌دهنده گفت: همین شماها با این شعارهای توخالی‌تون ما رو به این روز انداختید، من انتخابات رو تحریم می‌کنم.
    پس فردا رأی‌دهنده وارد یک ستاد انتخاباتی دیگر شد و پرسید: شما به دموکراسی معتقدید؟ اعضای ستاد گفتند: تو به این کارها کارنداشته باش، بیا تحریمت را بکن، برو!

    اعتیاد
    یه روز یه کاندیدا خیلی درباره حقوق شهروندی و حقوق بشر سخنرانی می‌کرد و می‌گفت من عاشق رعایت حقوق مردم هستم، جیبش را گشتند و گاز اشک‌آور پیدا کردند. گفتند: پس این چیه؟
    گفت: به خدا دارم ترک می‌کنم!

    جمله
    یه روز به یه کاندیدایی گفتند: حقوق بشر؟ آزادی بیان؟ آزادی مطبوعات؟
    گفت: چی کارکنم؟ باهاشون جمله بسازم؟!

    دیر به دیر
    یه روز یه کاندیدایی گفت: این خیلی بده که رئیس‌جمهور فقط آذر به آذر با دانشجویان دیدار می‌کنه، خیلی دیر به دیره.
    پرسیدند: شما چی‌کار می‌کنید؟
    گفت: من فروردین به فروردین با‌ آنها دیدار می‌کنم!

    طنز


    فرح و داور

    فرح: الو سلام
    نبوی: سلام؟ بله بفرمایید....خانم چه خدمتی از من ساخته است؟-
    فرح: من فرح هستم...باهم قبلا صحبت کرده بودیم
    نبوی: جان من فرح جونم خودتی! بابا زنگ نزدی من اومده بودم تورنتو هی منتظرت بودم
    فرح: فکر کنم شما من رو اشتباه گرفتید، من فرح کریمی نماینده مجلس هلندم
    نبوی:به...احوال شما خانم؟
    فرح: آقای نبوی من میخواستم یک ماهواره فارسی زبان راه بندازم...بعد پولش جور نشد. حالا میگم بیایید یک روزنامه ای چیزی راه بندازیم. من خودم بچه بودم کلی اعلامیه پخش میکردم خیلی تاثیر داشت
    نبوی: آخه روزنامه کجا چاپ کنیم...این ایرانی های اروپا که ماشاألّله همه برندازند
    فرح: میتونیم اینجا چاپ کینم...در هلند بعد به شکل شب نامه با هواپیما های جاسوسی بریزیم سر مردم تو ایران
    نبوی: ده- اونکه خرجش بیشتر از ماهواره است...من میگم بیا یک چیزی تو اینترنت راه بندازیم
    فرح: باشه ولی من خیلی وارد نیستم...شما خودت یک جورهایی کارها رو میکنی؟
    نبوی:بعله...مخلص شما هم هستیم...اما خرج داره
    فرح: من از این بقالی چقالی های ایرانی پولش رو جور میکنم...این هلندی های عوضی که پول نمیدند
    نبوی: من منظورم پولش نبود فرح جون
    فرح: پس منظورتون چی بود؟
    نبوی:بگذریم
    ------------------------------
    داور و بهنود
    بهنود: سلام داور جان
    نبوی: سلام...فرح کریمی باهات تماس گرفت؟
    بهنود: همان خانم برازنده شایسته فعال جبهه سبز رو میگی که میخواست ماهواره را بر پا کند شاید نجاتگر مردم عزیز کشور پهناور آزاده مان باشد؟
    نبوی: آره بابا دیگه
    بهنود: تماس گرفتند ایشون کلی هم باهم خوش و بش کردیم...قرار رو بر این گذاشتیم که من و شما تصمیم بگریم که این نشریه را با چه امکاناتی و چه برنامه ای پیاده کنیم
    نبوی: بهنود جان، فقط سریع که ما اگه بگذاریم با حساب تو صد سال طول میکشه
    بهنود: ببین داور جان، من خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که این روزنامه برای اینکه خیلی حرفه ای و با حساب و کتاب باشه و پرستیژ یک روزنامه حرفه ای رو داشته باشه، صلاح بر این هست که من خودم به شخصه همه مطالب رو تایید کنم که با اهداف ما همخوانی داشته باشه
    نبوی: والّله از وقتی شما اون رفرنداوم رو امضأ کردی من به اهداف شخص شما شک دارم
    بهنود: شوخی میکنی داور جان؟ محسن جان به من زنگ زدند...خیلی اصرار کردن که این رفراندوم رو شما امضأ کن من به اسم شما احتیاج دارم.من هم دیدم رفیق عزیزم محسن سازگارا به من احتیاج داره توی رودربایستی افتادم. من در انتخابات شورا ها گفتم نمی دانم که رای بدهم یا که ندهم، اما در انتخابات فعلی حتما شرکت خواهم کرد
    نبوی: بهنود جان تو که همه کارهات از رو رودربایستی هست، لابد این دفعه هم به خاطر فائره به هاشمی رای میدی؟
    بهنود: داور جان حالا چه کسی رو بیاریم برای روز کار کنه؟
    نبوی: من میگم هرکی خواست مقاله اش رو بفرسته هیت تحریریه تصمیم بگیره
    بهنود: نه داور جان! یعنی هر نویسنده ناشناسی بیاد اسمش را بگذاره کنار اسم من و شما؟ خیر...خیر! به نظر من محدودش کنیم به همین دوستان و آشنایان خودمان. به حسین جان میگویم که وب سایتش را بسازد، نیک آهنگ جان کاریکاتورش را میکشد، من و شما مقاله میدهم، نوشابه هم می آوریم حرف درنیارند که فقط دوستان خودشان را راه دادند
    نبوی: بهنود جان این همه روزنامه نگار حرفه ای خوب...ما همین چهار پنج نفر رو ازشون دعوت کنیم؟
    بهنود: ببین داور جان بودجه محدوده...برای همین بگذار نویسنده ها رو محدود کنیم به دوم خردادی هایی که خودمون به اونها اعتماد داریم
    نبوی: خوب بعد شورای سردبیری چه کسانی باشند؟
    بهنود: شورای سردبیری نمی خواهد...بسپرش به من
    نبوی: بهنود جان اگر بسپرمش به تو که مطالب روزنامه همه میشوند داستان کوتاه
    بهنود: عزیز من سبک نگارشم خریدار داره...مگر نمیبینی که چقدر معروفم؟
    نبوی: خیلی خوب-ولی بی زحمت این کاملیا انتخابی فرد رو هم بیاریم که نگند ما مردسالاریم
    بهنود: ای داور شیطون! من حرفی ندارم...ایشون خیلی خانم برازنده و نانازی هستند...اما بعید میدونم دکتر هوشنگ خان موافقت کنند
    وا به هوشنگ چه؟-
    بهنود: داور جان من برم...آتی جان شرینی خریدند
    --------------------------------------
    دفتر
    قاضی مرتضوی-تهران
    الو جناب مرتضوی؟این روز رو دیدید که این نبوی و بهنود و نیک آهنگ و هودر راه انداختند؟-
    دیدم؟ از صبح تا حالا دارم به ریششون میخندم. این ها این همه هی داد و بیداد میکردند که آزادی بیان. حالا با این همه آزادی بیان در غرب خودشون رو کشتند روز آنلاین رو دادن بیرون؟ ها ها ها
    دستور بدم فیلترش کنن؟-
    نه بابا...مگه نخوندی چه مزخرفاتی مینویسند. فکر کنم پول ندارند همین روز ها خودشون کله پا میشن
    پول ندارند؟-
    نه بابا همه مقاله ها رو بهنود مینویسه بعد بالاش اسم حسین باستانی رو میذارن که ضایع نشه...این بهنودم دست به قلمش خوبه، یک قلم بهش بدی تا صبح مینویسه! یادت نیست موقع بازجویی چه خوب واسه ما مینوشت؟
    یعنی همه این روزنامه کار بهنوده؟-
    آره بابا ادبیاتش که بهنودیه
    پس فیلتر نکنم؟
    نه بابا بذار حالشون رو ببرن....این بود آزادی بیانی که ما رو کشته بودید براش؟
    ----------------------------------
    یک سال بعد از اولین شماره روز
    آمستردام بیمارستان روانی ایبیس

    به من رای بدهید! من فرح کریمی با بیست سال سابقه فعالیت سیاسی اجتماعی وضعیت شما را در این تیمارستان بهبود خواهم داد. مرا به عنوان نماینده خود در پارلمان هلند انتخاب کنید. من از حقوق شما دفاع خواهم کرد
    فرح جون از روی صندلی بیا پایین میوفتی عزیزم. بیا.. بیا یه پک از این سیگاری بزن حالت بهتر شه -
    من حالم خوبه! من فقط میخواهم دنیا رو بهتر کنم...هیچکس نمیذاره من دنیا رو بهتر کنم
    کی نمیذاره عزیزم؟ کی مزاحم کارت شده! دنیا رو بهتر کن الهی قربون اون چشمهای سیاه درشتت برم-
    نبوی......داور....بهنود...اصلاحات....ماهواره...ماهواره....ماهواره
    پرستار! پرستار! فرح باز تشنج کرد! کمک...کمک

    عبور ماشین از روی دست کودک........


    Sunday, May 22, 2005

     

    چند عکس معمولی" ، معرکه گیری : عبور ماشین از روی دست کودک نگونبخت معرکه گیر
    این  عکسها  از یک معرکه گیری در جنوب تهران هست. مرد سنگدلی  که  میکروفون دستش است   داد میزد که کودکی که میخواهد دستش را زیر ماشین بگذارد پسرش  هست،  اما واقعیت این بود که پسرک مظلوم در مقابل پول ناچیزی  از یک خانواده نگونبخت  اجاره شده بود، اگرچه این مسئله در  اساس کار غیر انسانی وی تغییر بوجود نمیآورد. مردک میکروفون بدست داد و قال راه انداخته بود که پسرش کمر بسته حضرت ابوالفضل میباشد. آری لحظاتی بعد ماشین از روی دستان ضریف و شکننده  کودک خرد سال رد شد و همانطور که در انتهای عکسها مشاهده میکنید گریه و فریاد وی که ناشی از درد این عمل وحشیانه  بود برخاست. این  معرکه گیری ها  در شهرهای مختلف خیلی رواج پیدا کرده است . مردمِ بیکار و  خسته از یکنواختی درد آور زندگی   ته جیب خود را دستی میزنند تا اگر پول خردی داشته باشند به این کودگ "کمر بسته ابولفضل " صدقه ای بدهند. 






    ---------------------------------------------



     

    یه رویای جاودانه . رویای انسان شدن . رویای فراتر رفتن . اگه نخوام فقط این پوست و گو

    یه رویای جاودانه . رویای انسان شدن . رویای فراتر رفتن . اگه نخوام فقط این پوست و گوشت باشم . اگه نخوام فقط خوردن و خوابیدن و درس خوندن و کار کردن باشم ..... یعنی میشه کاریش کرد .
    یه دوایی ... یه وردی ... مثلاْ ... ویم گاردیم لوی اوسا ... خوب این یکی البته برای انسان شدن کاربرد نداشت .
    شاید یه معجونی .... مثلاْ سه مگس مرده + تخم مرغ گندیده + .... اینم برای مو در آوردن بود بگمونم .
    شاید یه موسیقی دیوونه کننده با صدای وحشتناک بلند که زیر و رو کنه آدمو .... اما خوب هدفونو که برداری حسشم زیاد دووم نمیاره .
    شاید فیلم هری پاتر و شهر فرشته ها و .......... هوش مصنوعی و .... البته این آخری انصافاْ من یکی رو به فکر واداشت . نتیجه اش رو می تونین تو همین نوشته ببینین. یعنی واقعاْ چه جوری میشه انسان شد ... انسان شد ... انسان شد .... انسان شد ... انسان شد .... انسان شد ..................... و اینک ... دو هزار سال بعد .



    شت باشم . اگه نخوام فقط خوردن و خوابیدن و درس خوندن و کار کردن باشم ..... یعنی میشه کاریش کرد .
    یه دوایی ... یه وردی ... مثلاْ ... ویم گاردیم لوی اوسا ... خوب این یکی البته برای انسان شدن کاربرد نداشت .
    شاید یه معجونی .... مثلاْ سه مگس مرده + تخم مرغ گندیده + .... اینم برای مو در آوردن بود بگمونم .
    شاید یه موسیقی دیوونه کننده با صدای وحشتناک بلند که زیر و رو کنه آدمو .... اما خوب هدفونو که برداری حسشم زیاد دووم نمیاره .
    شاید فیلم هری پاتر و شهر فرشته ها و .......... هوش مصنوعی و .... البته این آخری انصافاْ من یکی رو به فکر واداشت . نتیجه اش رو می تونین تو همین نوشته ببینین. یعنی واقعاْ چه جوری میشه انسان شد ... انسان شد ... انسان شد .... انسان شد ... انسان شد .... انسان شد ..................... و اینک ... دو هزار سال بعد .



    انسولین متهم ردیف اول بروز دیابت است

    دوشنبه 26 اردیبهشت 1384  خبرگزاری فارس

    دانشمندان نشان دادند انسولین، هورمونی که موجب استفاده قند بدن می‌شود، ممکن است علت اصلی دیابت نوع اول باشد.

    به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از خبرگزاری یونایتدپرس، مدت زیادی است که محققان به دنبال علت بروز دیابت هستند که در آن سیستم ایمنی بدن به لوزالمعده حمله کرده و انسولین را نابود می‌کند.
    به گزارش روزنامه وال استریت: در حال حاضر دو گروه از دانشمندان گمان می‌کنند ممکن است علت حمله به لوزالمعده خود انسولین باشد.
    این یافته راهی به سوی درمان یا پیشگیری این عارضه می‌گشاید. دیابت نوع اول بسیاری از افراد جهان را مبتلا می‌سازد که بیشتر آنان بچه‌ها هستند.
    این افراد باید به منظور کنترل قند خون خود انسولین تزریق کنند. آنان با آسیب و صدمه به قلب، چشم‌ها، اعصاب یا کلیه‌ها روبه‌رو می‌شوند و خیلی اوقات به مرگ زودرس گرفتار می‌شوند.
    این بررسی توسط سالی کنت و دیوید هافلر از بیمارستان زنان و مرکز پزشکی هاروارد نتیجه‌گیری شد.
    در یک بررسی مجزا، ماکی ناکایاما و جرج ایسنبارد از دانشگاه کلرادو موش‌های مستعد برای ابتلا به دیابت را بررسی کردند و به نتایج مشابهی دست یافتند.

      

    ژن عامل حمله قلبی نابود می‌شود

    دوشنبه 26 اردیبهشت 1384  خبرگزاری فارس

    محققان مؤسسه ژنتیکی آیس‌لند خبر دادند: آنان به دارویی دست یافته‌اند که می تواند ژنی را که تصور می‌رود خطر حمله قلبی را افزایش می‌دهد، از بین ببرد.

    به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از خبرگزاری یونایتدپرس، آنان به نتایج به‌دست آمده امیدوارند. طبق گزارش محققان ژنی به نام FLAP خطر حمله قلبی را تا دو برابر افزایش می‌دهد.
    این گروه تحقیقی برای پیشگیری از عمل این ژن داروی دی جی-031DG-031 را به‌ کار بردند که ایمنی و قابل تحمل بودن آن در آزمایشات آسم به اثبات رسیده است.
    محققان دریافتند: به منظور جلوگیری از ژن FLAP در بیماران حمله قلبی که حامل اینگونه ژن‌های خطرناک است، خطر حمله قلبی به‌ طور قابل توجهی کاهش یافت.
    آزمایشان نشان داد: این دارو ایمن بوده و به خوبی توسط بیماران قابل تحمل می‌باشد و روی کاهش خطر مربوط به رخدادهای قلبی شدید اثر دارد.

      

    بهترین روش درمانی سرطان روده بزرگ

    دوشنبه 26 اردیبهشت 1384  ایرنا

    مطالعه ‪ ۱۰‬ساله دانشمندان انگلیسی نشان داد جراحی "کی هول" در درمان سرطان روده بزرگ به اندازه جراحی باز موثر است.

    به گزارش پایگاه اینترنتی ‪ ، medlineplus.com‬دکتر "‪"pierre guillou‬ ‪ ۷۳۰‬بیمار مبتلا به سرطان روده بزرگ و راست روده را که با روش‌های جراحی باز و لاپاروسکوپی به روش کی هول جراحی شده بودند بررسی کرد.

    در جراحی باز جراح بخشی از روده بیمار را که اطراف توده سرطانی است برداشته از بدن خارج می‌کند. در روش جراحی "کی هول" از دوربینی بسیار ظریف که از شکافی ‪ ۵‬سانتی متری داخل می‌شود استفاده می‌شود.

    اگرچه از این روش جراحی بارها استفاده می‌شود ولی استفاده از این روش به درمان سرطان روده بزرگ و راست روده محدود بود. این در حالی است که مطالعات جدید حاکی از یکسان بودن خطر عود سرطان و عوارض بعد از عمل در هر دو روش جراحی باز و بسته است.

    دکتر ‪ myriam curet‬از دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا در این‌باره می گوید روش جراحی بسته "کی هول" می‌تواند بهترین روش درمانی در مبتلایان به سرطان روده بزرگ و راست روده باشد. البته دقت در انتخاب بیمار و مهارت جراح نیز در نتیجه درمان بسیار مهم است.

    نتایج این مطالعه در نشریه "‪ "lancet‬به چاپ رسیده است.